به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، کتاب «مسیو ابراهیم و گل‌های قرآن»[Monsieur Ibrahim et les fleurs du Coran] نوشته اریک امانوئل اشمیت با ترجمه حسین منصوری به چاپ دوم رسید.

مسیو ابراهیم و گل‌های قرآن»[Monsieur Ibrahim et les fleurs du Coran]  اریک امانوئل اشمیت

چاپ دوم این داستان فرانسوی از سوی نشر حکمت کلمه وارد بازار کتاب شده است.

در پشت جلد آن چنین می‌خوانیم:

«پاریس، دهه ۶۰ میلادی، محله جنوب شهر، خیابانی موسوم به خیابان آبی، جنب خیابان پردیس، جایی که زنان خیابانی به شیوه خود امرار معاش می‌کنند. در خیابان آبی یک پیرمرد مسلمان ترک تبار به نام ابراهیم، دکان عطاری دارد و هر روز یک پسر یازده ساله عبرانی‌تبار که بدون مادر، بزرگ شده و به گفته خودش بیشتر برده پدرش است تا فرزند او، از دکان پیرمرد خرید می‌کند. رفته رفته بین پسر و عطار پیر یک رابطه عاطفی پدر و فرزندی شکل می‌گیرد. پسر گویا این جمله نیچه را که می‌گوید «هر کس پدر خوبی ندارد برای خودش پدری انتخاب کند» بدون آن که از آن اطلاع داشته باشد به اجرا می‌گذارد. این قصه اما پیامی در خود نهفته دارد، پیامی که فقط یک کلمه است و هیچگاه نیز مستقیم به آن اشاره نمی‌شود. این کلمه کلید رمز قصه است و چنان تردستانه لابلای سطرها مخفی شده که به سختی یافت می‌گردد.

برای یافتن آن باید به «گل‌ها» اندیشید، به دو گلی که لای کتاب قرآن ابراهیم پژمرده شده‌اند. این دو گل یادگار زمانی است که پیرمرد جوان بوده و آنها را در آغاز آشنایی با همسرش به او هدیه داده و متقابلا گلی از او دریافت کرده بوده است: دو گل «فراموشم مکن»، یادگار مقوله‌ای که تمام مرزهای فرهنگی، زبانی، سنی و مذهبی را درمی‌نوردد، یادگاری که در این گنبد دوار بماند.

این کتاب در ۷۲ صفحه و با قیمت ۲۱ هزار تومان در دسترس علاقه‌مندان قرار دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...