رمان «سولنویید» [solenoid] اثر میرچا کارتارسکو [Mircea Cărtărescu] جایزه ادبی دوبلین ۲۰۲۴ [Dublin Literary Award 2024] را از آن خود کرد.

سولنویید» [solenoid] اثر میرچا کارتارسکو [Mircea Cărtărescu]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این رمان که روایت‌گر زندگی خود نویسنده به عنوان معلم دبیرستان است، در قالب یادداشت‌های روزانه به شرح فلسفی از زندگی، تاریخ، فلسفه و ریاضیات بدل می‌شود و در مقیاس وسیع به بررسی جهان‌ها، ابعاد و جدول‌های زمانی دیگر می‌پردازد و قلمروهای زندگی و هنر را با هم تطبیق می‌دهد. این رمان که واقعیت اواخر دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ رومانی کمونیستی را تشریح می‌کند، صف‌های طولانی برای خرید از خواربارفروشی، پوچ بودن سیستم آموزشی و زندگی خانوادگی را تشریح و زندگی و هنر در دوره کمونیسم را تصویر می‌کند.

داوران این کتاب را عاملی خواندند که از طریق آن می‌توان دنیایی را تصور کرد که در مقایسه با دنیای ما، یک بعد اضافی دارد. شهر بخارست که در آن راوی معلم و نویسنده‌ای شکست خورده است، مکانی است متشکل از کارخانه‌های متروکه حاوی غارها، تونل‌های غیرمنتظره و گالری‌های مشتکل از انگل‌های عظیم که یک وسیله الکتریکی یعنی یک سولنویید یا سیم لوله موجب می‌شود افرادی شناور شوند.

میرچا کارتارسکو نویسنده، استاد و روزنامه‌نگاری است که بیش از ۲۵ عنوان کتاب منتشر کرده و برای آنها جوایز متعددی از جمله جایزه فورمنتور (۲۰۱۸)، جایزه توماس مان (۲۰۱۸)، جایزه دولتی اتریش برای ادبیات (۲۰۱۵) و جایزه ویلنیکا (۲۰۱۱) را دریافت کرده است. آثار او به ۲۳ زبان ترجمه شده است.

شان کوتر مترجم این کتاب استاد ادبیات و ترجمه در دانشگاه تگزاس در دالاس و مترجم ۱۱ کتاب است و جایزه بهترین کتاب ترجمه شده برای شعر را دریافت کرده است. ترجمه او از ماگدا کارنسی فینالیست جایزه ترجمه انجمن قلم ۲۰۲۱ بود.

«زمان خدای قدیم» نوشته سباستین بری، «پناهگاه» نوشته اما دوناهو، «اگر از تو زنده بمانم» نوشته جاناتان اسکوفری، «باربر ماشین خواب» نوشته سوزت مایر و «ستودنی» نوشته الکسیس رایت دیگر فینالیست‌های رقابت امسال بودند.

امسال ۷۰ کتاب به انتخاب ۸۰ کتابخانه از سراسر جهان برای جایزه ادبی دوبلین ۲۰۲۴ که توسط شورای شهر دوبلین اهدا می‌شود، نامزد شده بودند. این جایزه با اهدای جایزه‌ای به ارزش ۱۰۰ هزار یورو، ارزشمندترین جایزه سالانه جهان برای یک اثر داستانی منتشر شده به زبان انگلیسی است.

................ هر روز با کتاب ................

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...