نسخه نمایشی بر اساس رمان «بادبادک‌ باز» نوشته خالد حسینی در تئاتر برادوی آمریکا به روی صحنه می‌رود.

نسخه نمایشی بادبادک‌باز متئو اسپنگلر [Matthew Spangler]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از  ایسنا، اقتباس نمایشی از رمان پرفروش «بادبادک باز» قرار است به صورت محدود از ۶ جولای تا ۳۰ اکتبردر تئاتر برادوی به روی صحنه برود.

اجرای نمایش «باد بادک باز» خبر خوبی برای تئاتر برادوی است که در یک دو سال اخیر به دلیل شرایط همه‌گیری کرونا در اکثر مواقع تعطیل بوده و یا با ظرفیت محدود به فعالیت می‌پرداخت.

رمان «بادبادک باز» نوشته خالد حسینی که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد، داستانی است در مورد مردی که در افغانستان به دنیا آمده و زندگی‌اش تحت تاثیر شکست در محافظت از یک دوست دوران کودکی‌اش قرار گرفته است. این رمان که یک موفقیت شگفت‌انگیز بود، میلیون‌ها نسخه در سرتاسر جهان فروخت و در سال ۲۰۰۷ «مارک فورستر» فیلمی با اقتباسی از این رمان ساخت که نامزد دریافت جایزه اسکار شد.

کتاب «بادبادک‌باز» در صدر فهرست پرفروش‌ترین‌های «نیویورک تایمز» نیز قرار گرفت و نخستین اثر یک نویسنده‌ی افغان به زبان انگلیسی محسوب می‌شود.

متن نسخه نمایشی «بادبادک‌باز» را متئو اسپنگلر [Matthew Spangler] نوشته که نخستین بار در سال ۲۰۰۷ در دانشگاه سن‌خوزه کالیفرنیا به روی صحنه رفت و از آن زمان تاکنون در کشورهای مختلفی در سراسر جهان اجرا شده است.

نسخه این نمایش را در تئاتر برادوی را «ژیل کرافت» بر عهده دارد که از سال ۲۰۱۳ تا کنون کارگردانی چندین اجرای این نمایش را بر عهده داشته است. نمایش «بادبادک‌باز» قرار است در سالن «هِیز» با ظرفیت ۶۰۰ صندلی (کوچکترین سالن برادوی) اجرا شد.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...