«نقد صریح» شامل جستارهایی از مارسل رَیش-رانیتسکی [Marcel Reich-Ranicki] درباره ادبیات آلمانی، با ترجمه سعید رضوانی توسط نشر آگاه منتشر شد.

نقد صریح جستارهایی از مارسل رَیش-رانیتسکی [Marcel Reich-Ranicki]

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «نقد صریح: جستارهایی از مارسل رَیش-رانیتسکی درباره ادبیات آلمانی» به‌تازگی با ترجمه سعید رضوانی در ۱۱۸ صفحه و بهای ۳۶ هزار تومان توسط انتشارات آگاه منتشر و راهی بازار نشر شده است.

نقد صریح مجموعه‌ای است از پنج جستار خواندنی و شورانگیز در نقد ادبیات آلمان [از سه کتاب با عنوان '' Sieben Wegbereiter : Schriftsteller des zwanzigsten Jahrhunderts : Arthur Schnitzler, Thomas Mann, Alfred Döblin, Robert Musil, Franz Kafka, Kurt Tucholsky, Bertolt Brecht ، Thomas Mann und die Seinen ،Entgegnung : zur dt. Literatur d. siebziger Jahre '' است.]. نویسنده این جستارها، مارسل رَیش-رانیتسکی، از برجسته‌ترین منتقدان ادبی آلمان در قرن بیستم است و به سبب صراحت احکامی که صادر می‌کرد و نفوذی که در جامعه ادبی داشت به «پاپ ادبیات» ملقب شده بود. ریش-رانیتسکی نقد آکادمیک را خوش نمی‌داشت و مخاطب نوشته‌هایش «عموم دوستداران» ادبیات بودند. شاید به همین دلیل هم باشد که این چند جستار، ورای موشکافی‌های انتقادی، به‌خودی‌خود لذتی همپای آثار ادبی را نصیب خواننده می‌کنند.

ریش-رانیتسکی از ستایشگران توماس مان بود و او را کنار گوته می‌نشاند. در این مجموعه هم دو جستار به مان اختصاص دارد؛ او در یکی نقش عشق و شور جنسی را در آثار مان آشکار می‌کند و در دیگری بر آثار او در نقد ادبیات متمرکز می‌شود.

جستار دیگر کتاب درباره شاهکار آلفرد دوبلین، برلین آلکساندر پلاتس، است. ریش-رانیتسکی در این جستار نشان می‌دهد که برخلاف نظر والتر بنیامین و بسیاری منتقدان دیگر، مضمون این رمان «دگردیسی قهرمانانه ذهنیت شهروندی» نبوده است، بلکه نویسنده می‌خواسته بگوید «کیست که زیستن در صلح و آرامش را نپسندد؟ مع‌هذا احوال به دگرسان است.»

اغلب کتاب‌هایی که در این پنج جستار از آنها بحث شده، ترجمه‌هایی به فارسی دارند. اما، به‌رغم محبوبیت ادبیات آلمانی‌زبان، کتاب با تیراژ ۵۵۰ نسخه منتشر شده است. مترجم کتاب، سعید رضوانی، استاد زبان و ادبیات آلمانی است و ترجمه‌ای خوانا و روان از جستارها به دست داده که علاوه بر دقت شایسته آن، بیان ادبی جستارها را هم منعکس می‌کند. او ضمناً مقدمه‌ای مفصل در شناخت ریش‌-رانیتسکی بر کتاب نوشته تا گام اول را در معرفی این منتقد در زبان فارسی محکم برداشته باشد.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...