والتر موزلی [walter mosley] نویسنده آمریکایی ژانر جنایی و معمایی، از سوی انجمن جنایی‌نویسان بریتانیا به عنوان برنده جایزه خنجر الماس 2023 [Diamond Dagger 2023] اعلام شد.

والتر موزلی [walter mosley]  شیطانی با لباس آبی» [Devil in a Blue Dress]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، انجمن نویسندگان جنایی (CWA) به والتر موزلی، نویسنده آمریکایی، جایزه خنجر الماس را اهدا کرد که بالاترین افتخار در نویسندگی ژانر جنایی در بریتانیا به شمار می‌رود. جایزه خنجر الماس نویسندگانی را شناسایی می‌کند که نویسندگی حرفه‌ای آنها در ژانر جنایی با برتری مداومی مشخص شده است و سهم قابل توجهی در این ژانر داشته‌اند.

والتر مازلی بیش از سه دهه پیش با کتاب «شیطانی با لباس آبی» [Devil in a Blue Dress] به شهرت رسید و تاکنون بیش از 60 کتاب در ژانر و سبک‌ معمایی، علمی تخیلی، خاطرات، رمان‌ گرافیکی و داستان کوتاه نوشته است. ایزی رالینز (شخصیت اصلی کتاب شیطانی با لباس آبی) در سال 1995 به وسیله دنزل واشنگتن در اقتباسی سینمایی از کتاب «شیطانی با لباس آبی» روی پرده سینما زنده شد.
از دیگر آثار موزلی می‌توان به «مردی در زیرزمین خانه من»، «پسر خوش‌شانس»، «مرد سیاه ناجور»، «داستان‌های توفان»، «جان وومن» و «کشتن جانی فرای» اشاره کرد.

موزلی 70 ساله، دریافت جوایز دیگری از جمله جایزه استاد بزرگ MWA، جایزه انجمن جنایی‌نویسان رنگین‌پوست آمریکا، جایزه گرمی و جایزه یک عمر دستاورد قلم آمریکا را در کارنامه دارد. وی در سال 2020 مدال بنیاد ملی کتاب را برای مشارکت برجسته در زمینه نویسندگی در آمریکا دریافت کرد. او نخستین مرد سیاهپوستی است که این مدال را دریافت کرده است.

خنجر الماس، پیش از جوایز سالانه انجمن نویسندگان جنایی، موسوم به «اسکار ژانر جنایی» که قرار است ششم ژوییه 2023 برگزار شود، به برنده اهدا خواهد شد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...