زندگیِ کتابی | آرمان ملی


کیم میشل ریچاردسون [Kim Michele Richardson] نویسنده‌ معاصر آمریکایی است که حالا با رمان «کتابدار نهر ترابل‌سام» [The book woman of Troublesome Creek] شناخته می‌شود؛ رمانی که در سال 2019 منتشر شد و به فهرست پرفروش‌های نیویورک‌تایمز، لس‌آنجلس‌تایمز، یو‌اس‌تودی راه یافت و یکی از کتاب‌هاب برتر سال به انتخاب گودریدز شد. این رمان با ترجمه پروانه عزیزی از سوی نشر دیدآور منتشر شده است.

خلاصه رمان کتابدار نهر ترابل‌سام» [The book woman of Troublesome Creek]  کیم میشل ریچاردسون [Kim Michele Richardson]

کیم میشل ریچاردسون در دوران کودکی، در یتیم‌خانه‌ای روستایی در کنتاکی به نام سنت توماس-سنت وینسنت اقامت داشت. در سال ۲۰۰۴، او به همراه خواهرانش و ۴۰ شاکی دیگر که در این مؤسسه، تحت مدیریت فرقه‌ خواهران خیریه و کلیسای کاتولیک رومی زندگی کرده بودند، علیه این سازمان شکایت کردند. آن‌ها ادعا کردند که بین دهه‌های ۱۹۳۰ تا ۱۹۷۰، سال‌ها مورد آزار و سوءاستفاده‌ سرپرستانشان قرار گرفته‌اند. ریچاردسون خاطرات خود از دوران حضور در این یتیم‌خانه در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ را در کتاب خاطراتش با عنوان «کودک شکست‌ناپذیر» روایت کرده است. در مه ۲۰۲۴، دانشگاه ایسترن کنتاکی به پاس «خدمت برجسته به هنر و فرهنگ» مدرک افتخاری دکترای علوم انسانی را به او اعطا کرد.

رمان «کتابدار نهر ترابل‌سام» تجربه‌ای شگفت‌انگیز و تأثیرگذار برای خوانندگان است؛ رمانی تاریخی که بر اساس واقعیات نوشته شده است. این داستان درباره‌ مردمانی با پوست آبی در کوه‌های آپالاچی و کتابدارانی است که کتاب‌ها را با اسب به روستاهای دورافتاده می‌رسانند.

داستان در سال ۱۹۳۶، در منطقه‌ نهر ترابل‌سام، کنتاکی رخ می‌دهد. شخصیت اصلی، کوسی مری کارتر، یکی از معدود بازماندگان «مردمان آبی» است. او معتقد است که آخرین فرد از این نژاد محسوب می‌شود. مردمان آبی به دلیل ظاهر متفاوتشان از سوی جامعه مورد نفرت و تبعیض قرار می‌گیرند؛ برخی آن‌ها را «شیطان» می‌دانند و برخی دیگر «سیاه‌پوست». بااین‌حال، کوسی مری با عشق و پشتکار، کتاب‌ها را به روستاهای دورافتاده می‌برد و سعی می‌کند عشق به مطالعه را در دل مردم زنده نگه دارد. او حتی به برخی از ساکنان محلی خواندن و نوشتن یاد می‌دهد.

مادر او درگذشته و پدرش نیز در معدن کار می‌کند؛ کاری بسیار خطرناک، به‌ویژه به دلیل فعالیت‌های اتحادیه‌ای‌اش. کوسی مری تنهاست و اغلب غذای کافی برای خوردن ندارد. بااین‌حال، شغل او به عنوان یک کتابدار اسب‌سوار، مأموریتی است که با تمام وجود دوست دارد.

یکی از زیبایی‌های این رمان، نمایش قدرت کتاب‌ها در تغییر زندگی انسان‌ها است. برای مردمانی که در انزوا و فقر شدید زندگی می‌کنند، کتاب‌ها پنجره‌ای به جهان هستند. هرکدام از خانواده‌هایی که کوسی مری به آن‌ها سر می‌زند، آرزوهایی دارند: یکی می‌خواهد آتش‌نشان شود، دیگری به دنبال یادگیری آشپزی است، و یکی دیگر می‌خواهد فرزندش تحصیل کند. کوسی مری برای هرکدام، کتاب یا مجله‌ای انتخاب می‌کند که بتواند به تحقق آرزوهایشان کمک کند.

او همچنین در زمان‌های آزاد خود، دفترچه‌هایی پر از نکات پزشکی، دستورهای آشپزی و راهکارهای خانه‌داری تهیه می‌کند و بین مردم پخش می‌کند تا همسایه‌ها بتوانند از دانش یکدیگر بهره ببرند. این کار احساس همبستگی و اتحاد میان مردم را تقویت می‌کند. حتی زمانی که یکی از پدران روستایی از این‌که بچه‌هایش به جای کار، مشغول خواندن هستند خشمگین می‌شود، کوسی مری او را متقاعد می‌کند که کتاب‌های پیشاهنگی درباره‌ شکار، ماهیگیری و گره‌زدن طناب را برای بچه‌هایش تهیه کند.

یکی دیگر از موضوعات اصلی رمان، نژادپرستی و تبعیض است. ریچاردسون این مسئله را با مهارت بسیار به تصویر می‌کشد. کوسی مری و پدرش بارها با این پرسش مواجه می‌شوند که آیا رنگ آبی پوستشان یک بیماری است یا بخشی از هویتشان. اگر راهی برای تغییر آن وجود داشته باشد، آیا باید این کار را انجام دهند؟ آیا این تغییر، بر هویت آن‌ها یا نحوه‌ برخورد دیگران با آن‌ها تأثیر می‌گذارد؟
در این کتاب، صحنه‌های تلخ و تکان‌دهنده‌ای از ظلم و نفرت نسبت به کسانی که متفاوت هستند به تصویر کشیده می‌شود. «مردمان آبی» شاید خاص و کمیاب باشند، اما شیوه‌ بدرفتاری مردم با آن‌ها، متأسفانه، در تاریخ بشر بسیار تکرار شده است.

در پایان کتاب، ریچاردسون توضیح می‌دهد که برای نوشتن این داستان، با خانواده‌های کنتاکی مصاحبه کرده و همچنین با محققان پزشکی گفتگو کرده است. او درباره‌ برنامه‌ی کتابداران اسب‌سوار که بخشی از «نیو دیل» بود، تحقیقات گسترده‌ای انجام داده است. این برنامه در دوران رکود اقتصادی طراحی شد تا هم برای زنان بی‌سرپرست فرصت شغلی ایجاد کند و هم به کاهش فقر فرهنگی در مناطق دورافتاده کمک کند. او همچنین توضیح می‌دهد که برای حفظ روایت داستانی، برخی تغییرات در خط زمانی اتفاقات ایجاد کرده است؛ زیرا پژوهش‌های پزشکی که در کتاب به آن‌ها اشاره می‌شود، درواقع چندین سال بعد انجام شده‌اند.

این کتاب، روایتی صمیمی، تأثیرگذار و درعین‌حال، بدون اغراق و احساسات‌گرایی افراطی است. نویسنده با مهارت، فقر، گرسنگی و تبعیض را در کنار مهربانی و همبستگی مردم در شرایط سخت به تصویر کشیده است. «کتابدار نهر ترابل‌سام» یک رمان تاریخی ارزشمند است که نشان می‌دهد چگونه مطالعه و کتاب‌ها می‌توانند زندگی انسان‌ها را تغییر دهند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...