جک ریچر! هرگز برنگرد

21 اردیبهشت 1399

رمان «هرگز برنگرد» [Go back] نوشته لی چایلد [Lee Child] با ترجمه محمد عباس‌آبادی توسط انتشارات کتابسرای تندیس منتشر و راهی بازار نشر شد.

هرگز برنگرد [Go back]  لی چایلد [Lee Child]

به گزارش خبرنگار مهر، این‌کتاب هجدهمین عنوان از مجموعه داستان و دنباله‌دار «جک ریچر» است. نسخه اصلی این‌کتاب در سال ۲۰۱۳ منتشر شد.

لی چایلد متولد سال ۱۹۵۴، است و مجموعه معروف جک ریچر او هم درباره یک پلیس سابق ارتش به نام جک ریچر است که در ۳۶ سالگی پس از ۱۳ سال سابقه‌ درخشان در ارتش و گرفتن چند مدال و نشان افتخار، به خاطر کاهش نیروهای ارتش بعد از جنگ سرد، با درجه‌ سرگردی تصمیم به خروج از ارتش می‌گیرد. این‌شخصیت داستانی با ساخت فیلم «جک ریچر» در سال ۲۰۱۲ با بازی تام کروز بیشتر شناخته شد. تام کروز در سال ۲۰۱۶ در فیلم دیگری از سری جک ریچر با عنوان «هرگز برنگرد» که هجدهمین کتاب مجموعه مذکور است، بازی کرد.

چایلد تا به حال ۲۲ عنوان کتاب از سری داستان‌های جک ریچر نوشته که انتشارات کتابسرای تندیس تا به حال، ۱۸ عنوان‌شان را با ترجمه عباس‌آبادی منتشر کرده است. قتلگاه، تا پای مرگ، قلاب، آخرین مهمان، اکو در آتش، سوءقصد، وسوسه انتقام، دشمن، یک شلیک، راه سخت، بدشانسی و دردسر، غریبه‌ای در شهر، دوازده نشانه، ۶۱ ساعت، لانه زنبور، رابطه و تحت تعقیب عناوین ۱۷ کتابی هستند که پیش از این، در قالب این مجموعه چاپ شده‌اند.

چاپ و عرضه «هرگز برنگرد» به‌سرعت پس از انتشار «تحت تعقیب» انجام شد.

در هجدهمین‌جلد از مجموعه جک ریچر، قهرمان داستان پس از پشت سر گذاشتن نواحی برفی داکوتای جنوبی بالاخره به مقر فرماندهی سابق‌اش، یعنی یگان ۱۱۰ پلیس ارتش در ویرجینیا می‌رسد تا با فرمانده جدید یگان، سرگرد سوزان ترنر ملاقات کند، زنی که او پیش‌تر، فقط صدایش را از پشت تلفن شنیده است. اما وقتی به آن‌جا می‌رسد، شخص دیگری به نام سرهنگ مورگان را پشت میز سرگرد ترنر می‌بیند. مورگان به ریچر می‌گوید به‌خاطر دو مساله قدیمی تحت پیگرد قانونی است: یکی اتهام قتلی در ۱۶ سال پیش و دیگری شکایتی از طرف یک‌زن که ادعا کرده ریچر در کره جنوبی با او رابطه داشته و پدر دختر ۱۵ ساله‌اش است.

در ادامه داستان مشخص می‌شود سرگرد ترنر هم به اتهام جاسوسی و دریافت رشوه در بازداشت است. ریچر تصمیم می‌گیرد ترنر را از بازداشتگاه بیرون بیاورد. پس از نجات ترنر، او و ریچر باید از دشمنان بانفوذی که در بالاترین سلسله‌مراتب پنتاگون قرار دارند، فرار کرده و علت واقعی دسیسه‌هایی که علیه‌شان انجام می‌شود، پیدا کنند. آن‌ها باید خود را تبرئه کنند.

این‌کتاب با ۵۳۶ صفحه و قیمت ۸۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...