رمان «برنده تنها می‌ماند» به قلم «پائولو کوئلیو» نویسنده برزیلی به آلمانی ترجمه و در سوییس منتشر شد.

به گزارش ایبنا به نقل از خبرگزاری آلمان، این رمان داستان چندین جنایت را روایت می‌کند که در شهر «کن» فرانسه، محل برگزاری جشنواره بین‌المللی فیلم کن، اتفاق می‌افتند. این جنایت‌ها در ظاهر هیچ شباهتی با یکدیگر ندارند و هرکدام به شیوه متفاوتی انجام شده‌اند.

این مساله برای برپاکنندگان جشنواره فیلم کن، حتی در زمان خارج از برپایی این فستیوال، یک فاجعه است اما برای بازپرسی به نام «ساووی» یک حادثه است که او به امکان پیشرفت در آن امید بسته است.


«پائولو کوئلیو» در این رمان نگاهی دوباره به اعماق روح بشریت دارد. در این رمان این سوال مطرح نیست که قاتل کیست، بلکه سوال این است که قربانی بعدی چه کسی است.

این نویسنده موفق برزیلی از همان ابتدای رمان بدون مخفی‌کاری نشان می‌دهد که قاتل یک میلیونر روسی به نام «ایگور» است و هیجان رمان از عناصر روان‌شناسانه‌ای برمی‌خیزد که نویسنده از آن‌ها بهره گرفته است.

او اجازه می‌دهد خواننده در فروپاشی بیمارگونه و عجیب ایگور، امیدها و آرزوهای آینده، در ترس‌ها و نفرت‌های تثبیت شده مشاهیر و در موفقیت بازرس سهیم شود.

کوئلیو با دانش درونی ویژه به توصیف جهان فریبنده‌ای می‌پردازد که بیشتر انسان‌ها تنها با شایعه از آن آشنا هستند. اما او این دنیا را به عنوان چیزی پوچ و بیهوده و هدفی نادرست تشریح می‌کند؛ آن چیزی که یک کلکسیون دلخواه و ارزشمند الماس به نظر می‌رسد در حقیقت بدلی و بی‌ارزش است.

این مساله که مردم در این دنیا به شدت به دنبال موفقیت و شهرت هستند، تازه نیست. حتی این مساله که قاتل و انگیزه او از همان ابتدا مشخص است نیز چیز تازه‌ای نیست. آنچه این مساله را متمایز می‌کند دگرگونی‌های درونی مجرم است که گاه از یقین، گاه از شک و تردید، گاه از عشق و گاه از نفرت تاثیر می‌گیرد.


کوئلیو در آخرین رمان خود در دنیای ذهنیت شخصیت‌های اصلی اثرش سیر می‌کند و قدرت اثر تازه او از همین امر ناشی می‌شود. آنچه پس از مطالعه این کتاب به ذهن می‌آید آن است که هیج انسانی نمی‌تواند تا این حد غیرطبیعی باشد که برای انجام اعمال جنایی، خود را متقاعد کند. اگرچه برای کوئلیو هیچ سرزمین تازه‌ای وجود ندارد.

گرچه این نویسنده برزیلی همواره علاقه‌مند است ماجراهای خود را در قالب پیچیده روان‌شناسانه عرضه کند ولی او در این رمان تازه حوادث را در چارچوبی شیک و خارجی قرار داده است.

«برنده تنها می‌ماند» به شکلی ناب نشان‌دهنده ماهیت «پائولو کوئیلو» است که معناجویی در آن در مرکز قرار دارد و عناصر معنوی نقش ویژه‌ای دارند.

با این حال این اثر یک اثر معمولی هم نیست چراکه در قالب یک رمان جنایی به تصویر کشیده شده است. کوئلیو خود مایل نیست به این اثر اینگونه نگاه کند و به همین خاطر در مقدمه کتاب چنین گفته است: این کتاب یک اثر هیجان‌انگیز نیست بلکه تصویری غیر قابل انعطاف از دنیای امروز ماست.

این کتاب در 500 صفحه و به قیمت 22 یورو توسط انتشارات دیوژنس منتشر شده است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...