رمان «جوهر نامرئی» [Encre sympathique] نوشته پاتریک مودیانو [Patrick Modiano] منتشر شد.

جوهر نامرئی» [Encre sympathique]  پاتریک مودیانو [Patrick Modiano]

به گزارش کتاب نیوز، رمان «جوهر نامرئی» نوشته پاتریک مودیانو با ترجمه فرخ وهاب‌زاده توسط نشر نقره به چاپ رسیده است.

پاتریک مودیانو (1945) نویسنده و فیلم‌نامه‌نویس قرن بیستم میلادی اهل فرانسه و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۴ است. او یکی از چهره‌های مهم ادبی فرانسه محسوب می‌شود.

ناشر در معرفی این اثر بخشی از کتاب را آورده است:

«و من نمی‌توانستم از میان تمام این صفحات خالی و سفید، چشمانم را از جمله‌ای که هر بار با ورق زدن سالنامه مرا غافلگیر می‌کرد بردارم: اگر می‌دانستم که … انگار که صدایی سکوت را بشکافد، کسی بخواهد اعترافی به شما بکند ولی در میان راه از این کار منصرف شده یا اینکه فرصت آن را پیدا نکرده باشد».

پیش از این کتاب‌های «ناشناخته ماندگان»، «م‍را نگین ک‍وچ‍ول‍و می‌ن‍امیدن‍د»، «خ‍ی‍اب‍ان ب‍وتیک‌ه‍ای تاریک»، «جوانی»، «ماه عسل»، «افق»، «محله گم‌شده»، «آه!‌ ای سرزمین محبوب من» و «تصادف شبانه» از آثار مودیانو در ایران ترجمه و منتشر شده بود.

«جوهر نامرئی» نوشته پاتریک مودیانو در 128 صفحه رقعی توسط نشر نقره منتشر شده و در دسترس علاقمندان قرار دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...