زوران درونکار [Zoran Drvenkar] در رمان «زمستان آلیسا» [Der Winter der Kinder oder Alissas Traum] به واسطه داستانی سراسر احساس و زبانی که برای نوجوانان قابل درک است، مراحل سوگواری را برمی‌شمرد.

زوران درونکار [Zoran Drvenkar] زمستان آلیسا» [Der Winter der Kinder oder Alissas Traum]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایرنا، رمان زمستان آلیسا اثر زوران درونکار روایتگر داستان یک دختر ۱۰ ساله است که پدرش را در یک تصادف رانندگی از دست داده و از آن روز حتی در چله تابستان هم از درون یخ می‌زند. دکتر متخصص مشکل آلیسا را یک بیماری ویروسی تشخیص می‌دهد اما مشکل اصلی آنجاست که این دختر سوگوار است، علاوه بر غم خودش به طور ناخودآگاه غصه و سوگ مادرش را هم به دوش می‌کشد و با تمام وجود سعی می‌کند یاد پدرش را در خاطراتش زنده نگه دارد.

نویسنده، داستان آلیسا و سوگش را در دو بخش و ۵۰ فصل به روشی هوشمندانه روایت می‌کند. خواننده پله پله به ریشه مشکل این دختر بچه پی برده و پا به پای او غمگین، متاثر و خوشحال می‌شود. آلیسا در این رمان ابتدا به ریشه اختلال روان تنی خود پی برده و پس از چند تلاش بیهوده سرانجام می‌فهمد که چطور می‌تواند به این مشکل غلبه و به درستی سوگواری کند.

در بخشی از این رمان می‌خوانیم: خاطرات مثل زخم‌اند. زخم و درد باهم‌اند. و زخم چیزی است که از درد باقی می‌ماند. می‌توانی زخم را ببینی و بگویی، آره اینجوری شده بود. می‌توانی خاطره را ببینی و بگویی، آره اینجوری شده بود. اما خاطره‌ی مادر همیشه درد دارد. مثل زخم نیست که دردش خوب بشود. نمی‌توانی انگشتت را رویش بگذاری و بگویی، ببین، اینجا یک وقتی زخم خیلی ناجوری بود. خاطره همیشگی است، جای زخمها به مرور زمان از بین می‌رود. مخصوصا اگر بچه باشی. مادر آلیسا که بچه نیست. باران که می‌آید، حتی با وجود چتر هم خاطره می‌تواند زنده شود و تمام وجود مادر را در برگیرد. (ص. ۶۳-۶۴)

زوران درونکار یکی از برجسته‌ترین نویسندگان آلمانی زبان در حوزه ادبیات کودک و نوجوان است. وی در سال ۱۹۶۷ میلادی در کرواسی متولد شد و در سه سالگی با والدینش به شهر برلین در آلمان مهاجرت کرد. درونکار از سال ۱۹۸۹ به عنوان یک نویسنده آزاد قلم زده و تاکنون با رمان‌ها، اشعار، نمایشنامه‌ها و داستان‌های کوتاهش جوایز متعددی دریافت کرده است.

وی در سال ۱۹۹۹ جایزه بهترین داستان علمی تخیلی کارگاه ادبی برلین را برای داستان شهر قدیمی (Die alte Stadt) دریافت کرد و در سال ۲۰۰۰ جایزه نمایشنامه نویس جوانان مونیخ را برد.

کتاب زمستان آلیسا با ترجمه فریبا فقیهی و در شمارگان ۱۱۰۰ نسخه توسط نشر افق چاپ و روانه بازار کتاب شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ایده مدارس خصوصی اولین بار در سال 1980 توسط رونالد ریگان مطرح شد... یکی از مهم‌ترین عوامل ضعف تحصیلی و سیستم آموزشی فقر است... میلیاردرها وارد فضای آموزشی شدند... از طریق ارزشیابی دانش‌آموزان را جدا می‌کردند و مدارس را رتبه‌بندی... مدارس و معلمان باکیفیت پایین، حذف می‌شدند... از طریق برخط کردن بسیاری از آموزش‌ها و استفاده بیشتر از رایانه تعداد معلمان کاهش پیدا کرد... مدرسه به‌مثابه یک بنگاه اقتصادی زیر نقاب نیکوکاری... اما کیفیت آموزش همچنان پایین ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...