رمان «مجلا» [Mücellâ] نوشته نازان بکیراوغلو [Nazan Bekiroğlu] و ترجمه مریم طباطبائیها توسط انتشارات کراسه روانه کتابفروشی‌ها شد.

مجلا» [Mücellâ]  نازان بکیراوغلو [Nazan Bekiroğlu

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشر کراسه رمان «مجلّا» نوشته نازان بکیراوغلو را به تازگی با ترجمه مریم طباطبائیها با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۳۶۲ صفحه و بهای ۱۵۰ هزار تومان منتشر کرده است.

مجلّا یکی از هزاران زنی‌ست که در هزارتوی پیچیده جوامع سنتی و مردسالار تنها قدم در مسیری می‌گذارد که تمام زنان خوب جامعه او نهاده‌اند و بر سرنوشتی گردن می‌نهد که تنها گزینه‌ پیش روی اوست. این اثر در ظاهر رمانی‌ است بر اساس سرگذشت زنی به نام مجلا که در ترکیه‌ سال‌های گذشته عمر می‌گذارند، اما نازان بکیر اوغلو نویسنده‌ شصت‌وچهارساله‌ کتاب، هنرمندانه در لایه‌های زیرین این رمان شیرین و خواندنی به سیر تحولات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی ترکیه در یک قرن اخیر می‌پردازد. نکته‌ حائز اهمیت در این اثر قرابت فرهنگی، عرفی و مذهبی بین دو کشور ایران و ترکیه است.

در بخشی از این رمان می‌خوانیم:

آدم باید از خودش و کارهایش راضی باشد اما نباید در برابر قلبش ایستادگی کند. رها کردن یک نفر در نیمه‌های راه گناه است. من گناهکارم. به اندازه عشق، باید عاقل هم بود. من گناهکارم.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...