رمان «وقت چای در باغ دارچین» [Chai Time at Cinnamon Gardens] اثر شانکاری چاندران [Shankari Chandran] برنده جایزه ادبی مایلز فرانکلین 2023 [miles franklin award] شد.

وقت چای در باغ دارچین» [Chai Time at Cinnamon Gardens] اثر شانکاری چاندران [Shankari Chandran]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، چاندران، وکیل اهل تامیل و ساکن سیدنی، جایزه معتبر 60000 دلاری فرانکلین- گران‌ترین جایزه ادبی استرالیا- را دریافت کرد. داوران، دیالوگ‌ها و کنش‌های شخصیت‌های سومین رمان چاندران را که در مرکز مراقبت از سالمندانی در غرب سیدنی و در دوران جنگ داخلی وحشیانه سریلانکا اتفاق می‌افتد، تمجید کردند.

با این حال چاندران می‌گوید از نوشتن این کتاب ناامید شده بود، چه رسد به انتشارش. او اضافه کرد که چون فروش کتاب دومش به نام «حصار» بسیار کم بود، بیشتر ناشران دست‌نوشته بعدی او را رد کرده بودند.

او گفت: «این احساس را داشتم که «وقت چای در باغ دارچین» هرگز در استرالیا منتشر نخواهد شد، به همین دلیل به روشی که می‌خواستم و با صداقت کامل آن را نوشتم. احساس می‌کردم فرصت مناسبی است تا به بررسی مسائل نژادی و هویتی در استرالیا بپردازم.»

پدر و مادر چاندران که هر دو پزشک بودند، وقتی سریلانکا در لبه پرتگاه جنگ داخلی بود، از آنجا گریختند، ابتدا به بریتانیا رفتند که شانکاری آنجا متولد شد، سپس به استرالیا نقل مکان کردند و او تابعیت استرالیایی گرفت.

چاندران گفت: «پیچیدگی و تنوع شخصیت من و تاریخچه خانوادگی، تاریخ فرهنگی، اعمال مذهبی و معنوی من، حتی رنگ پوستم، همیشه در اینجا پذیرفته نمی‌شود. من هرگز به اندازه کافی راحت و شجاع نبودم که این موضوع را آشکارا از راه ادبیات بیان کنم. این موضوعی بود که ممکن بود با خودم در موردش صحبت کنم یا در فضایی بسیار امن با سایر تامیل‌های سریلانکا درباره‌اش سخن بگویم اما قرار نیست در استرالیا درباره آن صحبت شود.»

جایزه مایلز فرانکلین به عنوان معتبرترین جایزه ادبی استرالیا، هر سال به آثاری تعلق می‌گیرد که جنبه‌های مختلف زندگی در این کشور را مورد توجه قرار می‌دهند. این جایزه به نام مایلز فرانکلین، نویسنده استرالیایی کتاب «عملکرد درخشان من» نام‌گذاری شده و در سال 1954 با هدف تقدیر از نویسندگانی که زندگی مردمان استرالیا را روایت می‌کنند، بنیان‌گذاری شد.

................ هر روز با کتاب ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...