پر اولف انکوییست [Per Olov Enquist] که از بزرگان ادبیات سوئد و به غول نویسندگان اروپا شهره بود، پس از یک بیماری طولانی در ۸۵ سالگی از دنیا رفت.

پر اولف انکوییست Per Olov Enquist

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از گاردین، انکوییست تحسین‌شده‌ترین رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و شاعر سوئد بود و جایزه ادبی شورای نوردیک و جایزه نوردیک آکادمی سوئد را در کارنامه داشت. رمان تاریخی دیدار پزشک سلطنتی او سال ۱۹۹۹ منتشر شد و جایزه آگوست را برای این نویسنده بزرگ به ارمغان آورد؛ افتخاری که پس از نوبل مهم‌ترین جایزه ادبی سوئد است. ضمن اینکه انکوییست را به نخستین و تنها نویسنده سوئد تبدیل کرد که جایزه داستان مستقل خارجی را می‌برد. این جایزه بعدها به بوکر بین‌المللی شناخته شد.

چر اولف انکوییست در ۱۹۳۴ در خانواده‌ای بسیار مذهبی در شمالی‌ترین منطقه سوئد چشم به دنیا گشود و در بسیاری از داستان‌ها و نوشته‌هایش از تجربه‌های شخصی خود الهام گرفت. از جمله کودکی سخت و پرماجرا در خانواده سرسخت، دورانی که در دانشگاه ورزشکار بود، کار کردن در مقام خبرنگار در یک روزنامه و البته درگیر بودن با الکل. کتاب‌هایش به ده‌ها زبان ترجمه شد و یکی از نویسندگان فیلمنامه «پله فاتح» به کارگردانی بیل آگوست و بازی مکس فن سیدو بود که در ۱۹۸۸ نخل طلایی بهترین فیلم را از جشنواره کن و اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان را برد.

او در ۲۰۰۸ دومین مرتبه برنده جایزه معتبر آگوست شد؛ این بار برای زندگینامه «یک زندگی متفاوت» که نام آن ادای دین بود به کتاب «یک زندگی» نوشته آگوست استریندبرگ، پدر ادبیات نوین سوئد. نوشتن این زندگینامه به انکوییست فرصت داد برخی از دردناک‌ترین خاطره‌های زندگی خود را پشت سر بگذارد؛ از خوابیدن در تخت برادری که هنوز به دنیا نیامده بود تا از دست دادن پدر در یک سالگی و مادری سختگیر که او را مجبور کرده بود برای گناهان نکرده‌اش اعتراف کند.

انکوییست به دانشگاه اوپسالا رفت و آنجا روزنامه‌نگاری و نوشتن را کشف کرد. برای پیوستن به تیم دو و میدانی سوئد در رشته پرش ارتفاع در المپیک ۱۹۶۰ رم فقط چند سانتی‌متر کم آورد، هر چند المپیک ۱۹۷۲ مونیخ را به عنوان خبرنگار پوشش داد. این نویسنده برگزیده در گفتگو با خبرگزاری فرانسه در ۲۰۱۱ اعتراف کرد همواره با پرسش‌های بنیادین درباره هستی و وجود درگیر بوده و هرگز از تلاش کردن برای رسیدن به هنر نویسندگی دست نکشیده است.

................ هر روز با کتاب ...............

دختری نوجوان، زیبا و در آستانه‌ بلوغ است و به خاطر فقر خانواده‌اش در یک محله‌ بدنام زندگی می‌کند... خواهرش نیز یک زن بد نام است... با رسیدن به سن بلوغ باید کار خواهر بزرگترش را انجام دهد تا کمک خرج خانواده باشد... پسر یک راهب ریاکار بودایی است... عاشق میدوری می‌شود اما خجالت می‌کشد از اینکه عشقش را به میدوری اظهار کند؛ به‌رغم اینکه همانند سایر همبازیان خود به کار خواهر بزرگتر میدوری آگاه است ...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...