رمان «رستگاری یک قدیسه»[Salvation of a Saint] نوشته کیگو هیگاشینو [Keigo Higashino] با ترجمه محمد عباس‌آبادی توسط نشر چترنگ منتشر و راهی بازار نشر شد.

رستگاری یک قدیسه»[Salvation of a Saint] کیگو هیگاشینو [Keigo Higashino]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، رمان «رستگاری یک قدیسه» توسط نشر چترنگ منتشر شد. نسخه اصلی این‌کتاب سال ۲۰۰۸ منتشر و اولین‌ترجمه انگلیسی‌اش سال ۲۰۱۲ چاپ شد.

کیگو هیگاشینو نویسنده این‌کتاب،‌ متولد سال ۱۹۵۸ در ژاپن است و ۶۲ سال دارد. او آثار متعددی در زمینه ادبیات معمایی و جنایی دارد که تعدادی از آن‌ها منبع اقتباس‌های تصویری قرار گرفته‌اند. «فداکاری مظنون X» دیگر کتابی است که نشر چترنگ از این‌نویسنده چاپ کرده است.

«رستگاری یک قدیسه» دومین جلد از مجموعه‌ «کارآگاه گالیله» است که توسط هیگاشینو خلق شده است. در این‌داستان، نیروهای ویژه و باتجربه پلیس با یک‌پرونده قتل روبرو هستند که به‌طور مرموز و دقیقی انجام شده؛ طوری که قاتل هیچ‌سرنخی از خود به جا نگذاشته است.

در داستان این‌رمان، مردی موفق و خوشبخت به‌نام یوشتاکا ماشیبا به‌طور ناگهانی و رازآلودی به قتل می‌رسد. او در روزهای انجام فرایند طلاق با همسرش است اما همسر مظنونش در لحظه وقوع قتل، کیلومترها دورتر از خانه به سر می‌برده است. با گره‌خوردن مسیر پرونده، کارآگاه گالیله برای گره‌گشایی وارد داستان می‌شود...

«رستگاری یک قدیسه» سی‌وسه‌فصل دارد.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

خانه خانواده ماشیبا ساکت و تاریک بود. کوساناگی کلید را از جیبش درآورد. قبلا سعی کرده بود هر دو کلید یدک را به آیانه پس بدهد، ولی آیانه یکی‌شان را پیش او گذاشته و گفته بود ممکن است مامورها هنوز به آن نیاز داشته باشند و تا زمانی که قصد رفتن به خانه را نداشته باشد، به دردش نمی‌خورد.
یوکاوا موقع درآوردن کفش‌هایش پرسید: «مراسم ختم تموم شد، نه؟ قصد نداره توی خونه کاری انجام بده؟»
«چیزی نگفت. شوهرش زیاد مذهبی نبوده، برای همین به جای یه ختم رسمی یه مراسم اهدای گل گرفتن. جسدش سوزونده شده، ولی هیچ‌کدوم از بقیه تشریفات رو به جا نیاوردن.»
«ظاهرا کارها رو منطقی انجام دادن. شاید بهتر باشه درخواست بدم وقتی مُردم برای من هم همین‌جوری مراسم بگیرن.»
کوساناگی گفت: «من که حرفی ندارم. خوشحال می‌شم خودم ترتیبات لازم رو بدم.»

این‌کتاب با ۳۸۰ صفحه، شمارگان ۸۰۰ نسخه و قیمت ۷۶ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

دختری نوجوان، زیبا و در آستانه‌ بلوغ است و به خاطر فقر خانواده‌اش در یک محله‌ بدنام زندگی می‌کند... خواهرش نیز یک زن بد نام است... با رسیدن به سن بلوغ باید کار خواهر بزرگترش را انجام دهد تا کمک خرج خانواده باشد... پسر یک راهب ریاکار بودایی است... عاشق میدوری می‌شود اما خجالت می‌کشد از اینکه عشقش را به میدوری اظهار کند؛ به‌رغم اینکه همانند سایر همبازیان خود به کار خواهر بزرگتر میدوری آگاه است ...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...