به گزارش ايبنا، «نيمه شب در كتاب‌فروشي افكار نوراني» يك رمان جنجالي، هوشمندانه و پيچيده از متيوساليوان با شخصيت‌هایی باورپذير است. شخصيت‌هايي كه دوستدار كتاب هستند. در اين رمان با شخصيت‌هايي باورپذير روبه‌روييم ماننده ليديا كه زندگي‌شان با كتاب و كتابفروشي و خوانندگان كتاب گره خورده است. يكي از اين آدم‌ها خودكشي مي‌كند و رمان پازلي از اتفاق‌هايي است كه اين‌ زندگي‌ها را قرار است با در كنار قرار دادن آن‌ها شكل داد.

آغاز رمان با روبه‌رو شدن ليديا با يك خودكشي در كتاب‌فروشي‌اش همراه است و به تدريج كه سطرها خوانده مي‌شود، راز و رمزهاي اين خودكشي نيز به دست مي‌آيد. ليديا در پي آن است تا بفهمد كه جولي، يكي از منتقدان كتاب چرا در كتابفروشي او خودكشي مي‌كند؟

متيوساليوان تاكنون جايزه‌هاي ادبي زيادي را به‌خود اختصاص داده است و رمان «نيمه شب در كتاب‌فروشي افكار نوراني» او نيز با اقبال مخاطبان در كشورهاي مختلف روبه‌رو شده است.
 
بخشي از رمان: «لیدیا از کاپیتول یک‌راست به آپارتمانش برگشت تا عکس جشن تولد را بردارد و چند دانه بیسکوئیت در کیفش بگذارد. دیوید زیر دوش بود؛ و با این که یک دلش می‌گفت به او ملحق شود، دل دیگرش هشدار می‌داد که اگر بماند سفرش با ترمز گوشی خراشی به پایان خوش خواهد رسید. وانگهی، او هنوز از دیوید دلگیر بود که از سال‌ها پیش ماجرای مرد چکشی را می‌دانست اما به او نگفته بود. البته به یاد داشت که خودش هم واکنش معقولی نشان نداده بود ـ دیوید تقصیری نداشت که به گذشته او پی برده بود؛ و تازه خود لیدیا هم پنهان کاری کرده بود ـ اما احساس خیانتی که داشت واقعی بود.
در حالی که صدای زمزمه دیوید از حمام می‌آمد، با عجله یادداشتی پشت یک پاکت وام دانشجویی برایش نوشت:
می‌روم ریو ویستا پدرم را ببینم (اگر جا نزدم). فردا برمی‌گردم نهایت‌اش. زنگ می‌زنم. دعا کن نتیجه بگیرم.
دوباره که یادداشت را خواند، خودش تعجب کرد که یک کلمه از عشق نگفته. نمی‌خواست فکرش را زیاد مشغول از قلم انداختن آن کند، ولی رفع عیب‌اش مشکل نبود. زیرش اضافه کرد:
باعشق.ل.
درست شد.»
 
کتاب «نیمه شب در کتاب‌فروشی افکار نورانی» نوشته متیو سالیوان با ترجمه حسن افشار در 352 صفحه با شمارگان 1000 نسخه به بهای 49هزار و 500 تومان توسط نشر مرکز راهی بازار کتاب شد.

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...