رویاهای تب زدهی یک نسل عاصی | الف
گاهی یک جرقه در ذهن و به فکر رسیدن یک ایده کافی ست که آدم در مسیری بیندازد که نتیجه اش غیر منتظره ست، آنقدر باورنکردنی که تنها خواب میتواند رخ دهد. اما زندگی گاه همینقدر میتواند رویابی و باور نکردنی باشد و در فاصلهای کوتاه همه چیز دگرگون شده و نویسندهای را از گمنامی به اوج شهرت و تاثیرگذاری برساند، چنانکه به او و اثرش به عنوان نمادهای یک یا چند دهه از تاریخ یک ملت شناخته شوند.
ماجرا از آنجا شروع شد که نیل کَسدی نامهای بلند و بالا برای جک کرواک نوشت. کسدی این نامه ۴۰ صفحهای را که بالغ بر ۱۳ هزار کلمه میشد، در هفدهم دسامبر ۱۹۵۰ برای دوستش نوشت. کسیدی در این نامه به شیوهای خاص از خاطرات خودش با کرواک و همچنین آدمهایی که میشناختند حرف زده بود.
نامهای شبهه روایی و خودانگیخته که گویی یک ضرب روی کاغذ آمده بود. این نامه چنان روی کرواک تاثیر گذاشت که به این نتیجه رسید سبک مورد نظرش را برای نوشتن داستان پیدا کرده است. چرا او از این روش برای تاثیر گذاشتن بر خواننده استفاده نکند؟
جک کرواک [Jack Kerouac] بعدها در گفتگو با پاریس ریویو (۱۹۶۸) بر تاثیرپذیریاش از نامه نیل کسیدی برای نوشتن رمان«در راه» تاکید بسیار کرد. در واقع نامه کسدی الهامبخش سبک نوشتاری معروف ترین اثر او شده بود: «ایده سبک خودانگیخته کتاب «در راه» [On the road] را از این گرفتم که دیدم نیل کسدی خودمان نامهاش را چطور به من نوشته است، همهاش اول شخص است، سریع، دیوانه، اقراری، کاملا جدی، با جزییات و البته در مورد او با نامهای حقیقی.» به نظر او این نامه به خودی خود یک رمان کوتاه کامل بود و حتی تا آنجا پیش رفت که آن را بهترین نوع داستان نوشتن خواند که در عمر خود دیده بوده ، شیوهای که از سبک همه بزرگان آمریکا پیشرو تر بود.(۱)
کرواک از روزهای آغازین آوریل ۱۹۵۱ شروع به نوشتن «در راه» کرد. هر زمان که شروع به نوشتن میکرد، متصل و بی وقفه مینوشت. به شیوهای که نام خود انگیخته را روی آن گذاشته بود (نویسنده بدو وقفه برای فکر کردن، هر آنچه را که احساس و عریزهاش در ذهن او تداعی میکند مینویسد. ، بدون اینکه وقفه یا بازگشتی برای بازبینی متن وجود داشته باشد. جالب اینکه او برای قطع نکردن پروسه نوشتن خود، حتی برای تغییر کاغذ ماشین تحریر، که میتوانست باعث از دست رفتن برخی ایده های لحظه ایاش شود، از کاغذ رلی استفاده کرد. سه هفته بعد او رمانی به طول شصت متر برای انتشار حاضر کرده بود. رمانی که علاوه بر شصت متر کاغذ، مقدار نامحدودی قهوه غلیظ هم خرج آن کرده بود.
«در راه» اینگونه نوشته شد، و کرواک با وجود آنکه میدانست کاری خاص و متفاوت انجام میدهد اما تصوری از حجم موفقیت و اتفاقاتی که در انتظارش بود نداشت. «در راه» یک شبه زندگی او را دگرگون کرد و کرواک را به شهرتی غیرمنتظره رساند، شهرت نویسندهای که انجیل نسل خود را آفریده بود.
اما انتشار کتاب یک شبه اتفاق نیفتاد، شش سال طول کشید تا این رمان منتشر شود. جک کرواک نویسنده گمنامی بود که هیچ ناشری حاضر به سرمایه گذاری روی کتابش نبود، به خصوص که کتابش کاری متفاوت با جریان ادبی متعارف محسوب میشد. اما سرانجام در سال ۱۹۵۷«در راه» منتشر شد. در پنجم دسامبر این سال، نیویورک تایمز در نقدی ستایش کننده درباره این رمان نوشت: «رمان در راه زیبا ترین و شفاف ترین و مهم ترین اظهاریهای است که تا کنون از سوی نسلی که کروآک خود آن را سالها پیش "بیت" نامیده و خودش نماینده و مظهر اصلی آن است، بیان شده است.»
جالب اینکه این وقفه در تاثیرگذاری بیشتر کتاب موثر افتاد. کرواک در این کتاب از تغییر وجدان جمعی مردم آمریکا سخن گفته بود، چیزی که در زمان نوشتن رمان در حال وقوع بود و در زمان انتشار آن محقق شده بود.بنابراین آنچه در بطن کتاب پیشگویی محسوب میشد به واسطه این تاخیر شش ساله به واقعیت زمانه بدل شده بود. به این ترتیب «در راه» در زمان تولد روح زمانهی خود را منعکس میکرد.
در دهه پنجاه، سالهای تغییر جهان بعد از جنگ جهانی و دو قطبی شرق و غرب و اوج گیری جنگ سرد بود، آمریکا شتابان رفاه و مصرفی شدن را تجربه میکرد. زندگی جوانان نیز آبستن حوادث تازهای بود. جوانانی که زندگی را به سبک خودشان تجربه میکردند. نسلی تازه از راه میرسید با نگاهی دیگر گونه که کتابی مثل «در جاده» و سبک نگارش خود انگیخته و عصیانگرانه آن میتوانست صدای فرو خفته آنها باشد.
«{در راه را} کتاب مقدس نسل ادبی بیت میدانند؛ در کنار شعر بلند زوزهی الن گینزبرگ که بهتعبیری مانیفست این گروه از نویسندگان امریکایی بعد از جنگ جهانی دوم است. نسلی که چیزی نبود جز حلقه رفقایی که خورهی زندگی بودند و برخلاف نویسندگان عصاقورتداده معاصرشان که از آکادمیهای ملانقطی بیرون میآمدند، خودآموختههایی لاقید بودند و تعدادیشان سارقهای حرفهای محسوب میشدند و اتفاقا موضوع نوشتههاشان هم چیزی نبود جز همین ماجراهای خود و دوستانشان.»
پنجم سپتامبر ۱۹۵۷ آخرین روزی از عمر کرواک بود که به عنوان نویسندهای گمنام گذشت. صبح روز بعد که چشم باز کرد یکی از معروف ترین نویسندگان زمان خود بود، گویی یک تلنگر کافی بود که «نسل بیت یک شبه از زیرزمین به روی زمین آمده، و مردی که نهایت تلاش خود را کرده بود تا تعریفی از آن به دست بدهد حالا ناگهان متوجه شده بود کتاب خود او دارد تعریفی از او به دست میدهد. این وضعیت تا پایان زندگی کوتاه او و چندین دهه بعد ادامه یافت.»
ویلیام باروز دوست نزدیک کروآک و دیگر نویسنده مهم نسل بیت درباره «در راه» نوشت: {این رمان} باعث شد که یک تریلیون شلوار جین مارک "لویز"، یک میلیون دستگاه قهوه ساز به فروش برو و همچنین کاری کرد که بچه های بی شماری به جاده بزنند!»
در قرن بیستم نویسندگان متعددی بسیاری با نوشتن درباره خودشان، به شهرتی جهانی رسیدند، جک کرواک یکی دیگر از آنها از بود که از تجربه های نامتعارف خود و دوستانش مینوشت. رمان «در راه» روایتی نفسگیر به شکل اول شخص مفرد دارد و شرح سفرهایی ست که راوی به همراه دوستش دین موریارتی در جاده های آمریکا دارند. دین موریاتی در واقع بدل نیل کسیدی در رمان است و ماجراهای کتاب هم براساس سفرهای واقعی او و کرواک نوشته شده است.
رمان شرح زندگی آدمهایی ست که مدام در حرکتند، آدمهایی که سفر برای آنها همه چیز است، آدمهایی شیفته و خورهی زیستن که در لحظه زندگی میکنند. حرکت این آدمها، میل آنها به سفر (آن هم از نوع بی هدفش) در نقطه متقابل تمدنی است که یکجا نشینی از نخستین دستاورهای آن محسوب میشد.
انتشار این کتاب در ایراندیرهنگام و با تاخیری بیش از نیم قرن اتفاق افتاده، بی شک جوانان امروز جهان را به سبک جوانان دهه پنجاه و شصت نمیبینند، با این حال نمیتوان از تاثیر بلقوه این رمان در امان ماند، اگرچه به قوت زمان نوشته شدن آن نباشد.
خواندن این رمان مهم به عنوان سندی قوی از زمانهای پرحادثه، به خواننده کمک میکند دریابد که چرا دهه شصت را دهه تغییر مینامیدند. جماعت هیپیها که در ایران تنها سرو ظاهر آنها مورد تقلید قرار گرفت از کجا سروکله شان پیدا شد و... خلاصه اینکه با رمانی دورانساز طرف هستیم که کمک میکند پارهای رخداد های نیمه دوم قرن بیستم برای ما بهتر قابل درک باشد.
بیگمان اگر کتاب در دهه چهل شمسی منتشر شده بود، در ایران نیز میتوانست تاثیری به مراتب بیشتر از امروز داشته باشد، اما با این حال جذابیت سبک و پرداخت درونمایه کتاب به گونهای است که خواننده میاندیشد تا آن را تمام نکند خیالش راحت نمیشود. چنانکه وقتی تمام میکند هم خیالش راحت نمیشود و به شکلی دیگر ذهن او با متن درگیر میشود.
سبک جک کرواک به گونهای است که کار مترجم برای رسیدن به نثر و زبان متناسب در ترجمه دشوار است؛ اما احسان نوروزی با موفقیت مهمترین متن نسل بیت را به مخاطبان فارسی زبان ارائه کرده است.
جک کرواک و نویسندگان نسل بیت اگر چه بسیار دیرهنگام به مخاطبان فارسی زبان معرفی شدند، اما باوجود این با استقبال خوبی نیز از سوی مخاطبان امروز روبه رو شده اند. در راه نیز بلافاصله بعد از انتشار از سوی نشر چشمه تجدید چاپ شد.
پی نوشت:
۱- کرواک این نامه را همان سالها گم کرد و به این ترتیب امکان انتشارش فراهم نشد؛ اما خوشبخنانه قریب نیم قرن بعد این نامه به طور اتفاقی پیدا شد.