۵۰ و ۵۱ امین شماره نشریه «شیرازه کتاب» با عنوان «فصل رویش» منتشر شد.

شیرازه کتاب فصل رویش

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، مجمع ناشران انقلاب اسلامی در شماره جدید «شیرازه کتاب» به سردبیری مهدی سلیمانی با عنوان «فصل رویش» به رویش‌ها، دستاوردها و مسیر پیش روی نشر جبهه فرهنگی انقلاب پرداخته است.

مجله شیرازه کتاب در بخش «خانواده نشر» علاوه بر اخبار دو ماه گذشته در حوزه نشر، در گفت‌وگو با حجت الاسلام بهمنی مدیر انتشارات مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) به فعالیت‌های مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی در حوزه کتاب و آثار ایشان پرداخته است. در ادامه این بخش گزارشی از جایزه ادبی فلسطین، گزارشی از نمایشگاه مجازی کتاب تهران و گزارشی از سومین مسابقه کتاب‌خوانی پویا با محوریت کتاب «مسابقه کوفته‌پزی و هفت داستان دیگر» گردآوری شده است.

پرونده ویژه این شماره از مجله شیرازه به موضوع دستاوردها و رویش‌های نشر انقلاب در دهه نود و همچنین رشد و پیشرفت ناشران جبهه انقلاب در این دهه نسبت به دهه‌های گذشته پرداخته است. شیرازه کتاب در این بخش، گفت‌وگوهایی با مرتضی احمدآخوندی مدیر انتشارات دارالکتب الاسلامیه، دکتر محسن پرویز رئیس هیئت‌مدیره انجمن قلم، مهندس حسین سعیدی مدیرعامل انتشارات به‌نشر، محمد حقی مدیر انتشارات کتابستان معرفت، محمد راهی مدیرعامل انجمن کتاب‌فروشان جبهه فرهنگی انقلاب (خوشه) و احمد عطایی مدیر مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت داشته است. علاوه بر این مجموعه گزارش‌هایی از برخی فعالیت‌های مجمع ناشران انقلاب اسلامی در حوزه‌های مختلف همچون: کاغذ، توزیع کتاب، پویش‌های مطالعاتی، فعالیت‌های نمایشگاهی، تبلیغ و ترویج کتاب در صداوسیما، جریان‌سازی تولیدی، جوایز ادبی و تولیدات مکتوب و منشورات مجمع ناشران انقلاب اسلامی ارائه شده است.

در بخش «طعم کتاب» علاوه بر سری هشتم «نکته‌هایی برای نوشتن» که فاطمه سلیمانی ازندریانی آن را نگاشته است، نگاهی هم به کتاب‌های «مسجد رهبر»، «کاهن معبد جینجا» و «آن مرد با باران می‌آید» شده است. در پایان این بخش نیز بسته پیشنهادی کتاب در بهمن و اسفند ۹۹ به مخاطبان ارائه شده است.

نویسندگان «کافه شیرازه» در این شماره، یادداشت‌های خود را معطوف به وضعیت کلی نشر جبهه انقلاب و مسیری که طی شده است کرده و از ادامه مسیری که باید طی شود سخن گفته‌اند. در این شماره، «کافه شیرازه» میزبان یادداشت‌هایی از محمدعلی مرادیان، میثم رشیدی مهرآبادی، عاطفه جعفری، مصطفی اکبری و امیرحسین موسیوند بوده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...