کتاب «تصویر و کلمه: رویکردهایی به شمایل‌شناسی» نوشته امیر نصری توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش مهر، این کتاب هجدهمین عنوان مجموعه «درباره هنر» است که این ناشر چاپ می‌کند.

نویسنده این کتاب دانشیار و عضو گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی است که در کتاب پیش رو به تلقی‌های موجود درباره شمایل‌نگاری و شمایل‌شناسی پرداخته است. هر دو حوزه علی‌رغم تفاوت‌هایشان روی معنای اثری هنری یا تصویر متمرکز می‌شوند. به عقیده نویسنده کتاب، می‌توان مطالعاتی را ذیل عنوان شمایل‌شناسی دید که از ویژگی‌های شمایل‌نگاری بهره گرفته‌اند و به عکس. بنابراین تمایز این دو، چندان هم در عمل امکان‌پذیر نیست. نمونه برجسته این تمایز در فصل ابتدای کتاب که به طرح دیدگاه اروین پانوفسکی اختصاص دارد، تشریح شده است.

این کتاب ۵ فصل دارد که عناوین‌شان به ترتیب عبارت است از: «کلمه‌ها و تصویرها: اروین پانوفسکی»، «اطلس تصاویر: آبی واربورگ»، «تثلیثِ تصویر، جسم و سانه: هانس بلتینگ»، «نافِ تصویر: میکه بال» و «ناشمایل‌شناسی: ژرژ دیدی-اوبرمان».

با وجود تفاوت‌های نظری بین شمایل‌نگاری و شمایل‌شناسی، هدفِ روایت کلاسیک از این دو رویکرد، کاملا مشخص است و آن بیان واضح و مشخص موضوع و معنای آثار هنری است. این دو رویکرد با ۳ فرض مواجه‌اند: نخست حصول معنا از اثر هنری، دوم ارائه صریح آن و در نهایت به این مساله توجه دارند که تصاویر از چه متونی برخاسته‌اند تا با شناخت آن متون بتوان تصاویر را تحلیل کرد. گویی که کشف منابع کلامی و متون نهایتا به رمزگشایی از تصاویر منجر می‌شود و معنای پنهان تصویر را از مستوری خارج می‌کند.

پانوفسکی در آثار متاخر خود می‌خواست شمایل‌شناسی را به یک روش علمی در تاریخ هنر تبدیل کند. از دیدگاه این متفکر، معنای اثر، متعیّن و محصّل است. او معنا را همچون امری پیشینی می‌داست که در اثر انعکاس پیدا کرده است. فصولی که امیر نصری در این کتاب نوشته، له و علیه چنین دیدگاهی هستند. فصل اول هم به گزارش آرای متاخر پانوفسکی و سطوح سه‌گانه معنا در آثار تجسمی اختصاص دارد.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

در دو روایتی که رمبرانت از گاو سلاخی‌شده ترسیم کرده، به بازنمایی بدنِ گشوده، گوشت و مرگ پرداخته و نیز به نسبت میان آن‌ها توجه داشته است. در هر دو روایت از این تابلو حضور زن در پس‌زمینه مشهود است؛ در روایت نخست، زن در حال تمیزکردن خون‌های روی زمین است و در روایت دوم نیم‌تنه‌اش از چارچوبِ در بیرون آمده و در حال نگریستن است. علاوه‌بر حضور زن، مرکز این تصویر به مرگ اختصاص دارد. استفاده نقاش از رنگ‌های قرمز و زرد به خشونتِ خون و رنگ‌پریدگی مرگ اشاره دارند؛ همچنین جهتِ لاشه گاو به بیننده اجازه می‌دهد تا در آنِ واحد به درون و بیرون بنگرد. مرگ در این اثر خودش را به بیننده تحمیل نمی‌کند، بلکه بازتابی از واقعیت زندگی روزمره است و در کنار نشانه‌هایی از زندگی قرار دارد. معمولا در تحلیل این اثر به نقش لاشه گاو به منزله مرگ توجه می‌شود و آن را در زمره «نقاشی‌ژانر» طبقه‌بندی می‌کنند. حضور زن از آن دسته جزئیاتی است که چون تاثیر مستقیمی در این تفسیر ندارد کنار گذاشته می‌شود. زن در این شرایط بخشی از پس‌زمینه اثر است که، با وجود وضوحش در اثر، پنهان می‌ماند. اشاره بال مجددا به خوانش لکان از داستان نامه گم‌شده آلن‌پو است که در آن امر کاملا مرئی به امری نامرئی بدل می‌شود.

این کتاب با ۱۹۲ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۲۴ هزار تومان منتشر شده است.

فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...