بیتا ناصر | آرمان ملی


اگرچه رسالت اصلی داستان، خلق جذابیت و چه‌بسا سرگرم کردن مخاطبان است، اما انتظار مخاطب امروز از آثار داستانی، چیزی بیشتر از اینهاست. خیلی‌ها معتقدند نویسنده‌ موفق، شخصی چندساحتی است که مخاطب را علاوه‌بر روایت اصلی، با چالش‌های چندگانه‌ دیگری مواجه می‌کند و قطعا خلق چنین اثر، نیازمند اطلاعات، تجربیات و آگاهی نویسنده به ساحت‌های چندگانه است. «جاری چون رود» [Go as a river] اثر شلی رید [Shelley Read] را می‌توان در سیاهه‌ی چنین آثاری نوشت؛ رمانی که به قول مترجم آن: «شلی رید توانسته رمانی با ژانر چندگانه خلق کند که عاشقانه است اما با موضوعات جامعه‌شناسانه و روان‌شناسانه عجین شده است...»

خلاصه رمان جاری چون رود» [Go as a river] اثر شلی رید [Shelley Read

گفت‌وگوی کوتاه ما با آرتمیس مسعودی را در ادامه می‌خوانید:

پیش از هر چیز، کمی درباره کلیت رمان «جاری چون رود» از شلی رید، نویسنده‌ آمریکایی که اخیرا ترجمه آن از سوی شما و به همت نشر آموت در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است، توضیح دهید.

رمان «جاری چون رود» سرگذشت زنی تنهاست میان مردانی ناآرام و غیرمنطقی که نویسنده حین روایت آن، در همان حال که ما را با توصیف طبیعت بکر و زیبای زادگاهش کلرادو همراه می‌کند، ماجرای تخریب شهر «لولا» را نیز که رویدادی واقعی است، روایت می‌کند و به‌طور نامحسوسی مراحل توسعه و عواقب احتمالی آن را به تصویر می‌کشد. «شلی رید» در این رمان به عشق، فقدان، تاب‌آوری، تعصب، شجاعت، دوستی، خانواده و محیط‌زیست می‌پردازد و جنگ را به‌شدت زیر سوال می‌برد.

ویکتوریا، شخصیت اصلی رمان، زنی است که با شجاعت پای تصمیم‌هایش می‌ایستد و تلاش می‌کند ویرانه‌های زندگی‌اش را که حاصل قضاوت و تعصب‌های کورکورانه است، از نو بسازد. این کتاب که بعضی از مخاطبان، آن را با «جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند» مقایسه می‌کنند، تاکنون به بیش از سی زبان ترجمه شده و به علت همین استقبال، امتیاز ساخت فیلم اقتباسی آن نیز از سوی مازور کاپلان و شرکت فیفت سیزن خریداری شده است.

شلی رید فارغ‌التحصیل رشته نویسندگی و مطالعات ادبی از دانشگاه دنور و رشته نویسندگی خلاق از دانشگاه تمپل است و همچنین نزدیک به سه دهه به عنوان استاد ارشد دانشگاه وسترن کلرادو فعالیت دارد. درباره ویژگی‌های داستان‌نویسی رید توضیح دهید.

شلی رید نویسنده‌ داستان کوتاه و ناداستان است و این رمان، تلفیقی از مهارت‌هایی است که برای خلق هردوی اینها لازم است. به نظرم این‌که اولین رمان او تا این حد مورد استقبال جهانی قرار گرفته است، به همین تجربیات و مهارت او برمی‌گردد. او به خوبی توانسته مخاطب را با اجزای مختلف داستانش همراه کند و ماجرای ویکتوریا، طبیعت زیبا و در عین حال خشن کلرادو و معایب توسعه‌ نامحدود در دنیای امروز را در کنار یکدیگر پیش ببرد.

به نظر شما فعالیت در محیط دانشگاهی و بروز بودن اطلاعات در این زمینه، چه تاثیری بر آثار او داشته است؟

این قابلیت نویسنده موجب شده رمان بر پایه‌ی پژوهش و طبق اصول داستان‌نویسی خلق شود و تلفیق خیال و واقعیت برای مخاطب قابل‌پذیرش باشد. همان‌طور که می‌دانیم «شلی رید» در طرح‌های مطالعات زیست‌محیطی فعالیت دارد و به گفته‌ خودش، در مورد واقعه‌ احداث سد بلومیسا در منطقه‌ای که شهر لولا در آن قرار داشته، پژوهش‌های بسیار زیادی انجام داده است. او داستانش را بر اساس مدارک و شواهد و یافته‌های زیست‌محیطی خلق کرده و علاوه بر آن، توانسته رمانی با ژانر چندگانه خلق کند که عاشقانه است اما با موضوعات جامعه‌شناسانه و روان‌شناسانه عجین شده است.

«جاری چون رود» با الهام از وقایع واقعی پیرامون تخریب شهر آیولا، کلرادو در دهه 1960 نوشته شده است، در این باره توضیح می‌دهید؟

«لولا» در گذشته شهر کوچکی در گانیسن کلرادو بوده که هنگام احداث سد بلومیسا به‌طور کامل تخریب شده و ساکنانش به‌اجبار از آن‌جا رانده شده‌اند. شلی رید در داستانش این واقعه‌ تاریخی و تبعات آن را به تصویر کشیده است. او که در این کتاب مفهوم پیشرفت را نیز مورد ارزیابی قرار داده است، می‌گوید: «ما می‌خواهیم وانمود کنیم پیشرفت همیشه خوب است و همان‌طور که در مقدمه‌ی کتاب هم گفته‌ام ساخت سد بلومیسا در کتاب‌های درسی عملی قهرمانانه به شمار می‌رود، اما در حقیقت این‌طور نیست.»

با توجه به بهره‌مندی از ماجرایی واقعی از یکسو و بهره‌مندی از طبیعت، درباره صحنه‌پردازی و تاثیر آن بر عمق‌بخشی به داستان بگوئید؟

شلی رید اهل کلرادوست و قصه‌های زیادی از خانواده و اقوام گله‌دار و کشاورزش در مورد منطقه و وقایع آن شنیده است. علاوه‌ بر آن، به گفته‌ خودش، پژوهش‌های بسیاری انجام داده و با وجود آنکه اسناد مکتوب چندانی وجود نداشته، از حافظه‌ تاریخی اهالی روستا و شواهد موجود در موزه‌ها کمک گرفته است. به نظرم با چنین ابزاری توانسته تصویر روشنی از منطقه و طبیعت آن در اختیار داشته باشد که مطمئناً به داستان عمق بیشتری بخشیده است.

جاری چون رود  آرتمیس مسعودی

ما در این رمان با ویکتوریا، شخصیتی با اراده و در بسیاری مواقع قوی روبه‌رو هستیم. با توجه به سن او، پیشینه و محیطی که در آن رشد و زندگی کرده، پرداخت این شخصیت به چه صورت بوده تا ضمن باورپذیری، مخاطب را نیز با خود همراه کند؟

ویکتوریا دختری عادی اما مقاوم است که ما قبلاً شبیه آن را دیده‌ایم. او عاشق می‌شود، اشتباه می‌کند، جسارت می‌ورزد، روبه جلو حرکت می‌کند، سوگواری می‌کند... به نظرم احساسات و هیجانات عادی او برای مخاطب قابل‌درک است، گرچه ممکن است گاهی او را سرزنش کند و انتظار بکشد تا ببیند تصمیمی که گرفته او را به کجا می‌رساند.

در داستان با مردانی(از خانواده ویکتوریا) مواجه هستیم که ‌با او به عنوان یک خدمتکار رفتار می‌کنند و البته این در شرایطی‌ست که او حتی راهنمایی برای مسائل زنانه خود ندارد. اساسا رید در این اثر تا چه میزان به مسائل زنان و دغدغه‌های اجتماعی این قشر پرداخته است؟

ویکتوریا قربانی عملکرد مردانی است که اصلاً او را به حساب نمی‌آورند یا طوری رفتار می‌کنند که گویی او را نمی‌بینند. عده‌ای دیگر هم با تعصب‌شان زندگی را به‌شدت برای او سخت می‌کنند. در این داستان، زنان در حاشیه هستند، طوری که ویکتوریا در مورد مادرش می‌گوید: «... او مانند من، مانند زنان تمام اعصار، سکوت را همچون سگ نگهبانی برای حفظ واقعیات درونی خود، ارزشمند می‌دانست. زنی که تنها بخش کوچکی از درونیاتش را فاش می‌کرد، بهانه‌ی کمتری به دست مردان می‌داد.»

این کتاب را در مقایسه با دیگر آثار ترجمه‌ای‌تان چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من حدود ده کتاب با موضوع زنان و مسائل و دغدغه‌هایشان ترجمه کرده‌ام که بیشترشان در قالب رمان بوده‌اند. «جاری چون رود» هم سرگذشت زنانی است که در تنگناهای جبر اجتماعی و فرهنگی، تلاش می‌کنند به جای قربانی‌شدن، پر و بال بگشایند و با تمام توان روی پای خود بایستند. آن‌ها ناچارند گاهی تصمیم‌های بسیار دشوار بگیرند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...