«چه شکوهمند است طرحی نو درانداختن و یکباره گام‌ نهادن در جهان دانشمندان، با اکتشاف‌نامه‌ای در دست، درست مانند ستاره‌ای دنباله‌دار که ناگهان در آسمان می‌درخشد! نه، بیش‌ از‌این کتابم را نهان نخواهم داشت: حضرات، این شما و این هم کتاب بنده! بخوانیدش! من به اطراف و اکناف اتاقم سفری کردم که چهل‌و‌دو روز به طول انجامید. مشاهدات جالبی که داشتم و حظ مدامی که طی مسیر بردم، مرا بر آن داشت تا آن را در دسترس عموم قرار دهم، تصمیمی برخاسته از اعتقادی راسخ به سودمندی در قبال جامعه.» چنین دعوت نامه‌ای در سرآغاز یک کتاب که بیش از 220 سال از نوشته شدن آن می‌گذرد به شکل مجذوب کننده‌ای نشان از اعتماد به نفس نویسنده‌ی آن دارد. باید دید این نویسنده چه حرفی برای گفتن دارد که این چنین ما را به همسفری با خویش و گشت و گذار در اتاق خود فرا می‌خواند!

سفر به دور اتاقم [Voyage autour de ma chambre]  اگزویه دومستر [Xavier de Maistre]

کتاب «سفر به دور اتاقم» [Voyage autour de ma chambre] اثر اگزویه دومستر [Xavier de Maistre] همانند پاره‌ای شاهکارهای جهان ادبیات اگرچه دیرهنگام، اما بالاخره به همت احمد پرهیزی به فارسی برگردانده شده است. خوشبختانه نشر ماهی به شکلی مقبول و همچون همیشه ویراسته و با نثری پاکیزه( چنانکه شایسته اثری کلاسیک است) این کتاب را به دست مخاطبان رسانده است.

بی گمان مخاطبان علاقمند به ادبیات که در قرن بیست و یکم چنین کتابی را در دست می گیرند، تجربه‌های متفاوت و عجیب و غریب زیادی در ادبیات داستانی دیده اند، اما باید اعتراف کرد «سفر به دور اتاقم» در عین متفاوت بودن، از جذابیت و اصالتی برخوردار است که تنها در آثار کلاسیک می توان آن را سراغ گرفت و خاصه که این اثر کلاسیک حاصل آمیزش تجربه‌ای واقعی با قریحه خلاق بوده که از آن روایتی بدیع و تاثیر گذار در امتداد زمان، ساخته است.

اگزویه دومستر کتاب خود را نخستین بار در واپسین سالهای قرن هجدهم (1795) در لوزان منتشر کرد، جالب اینکه او در چاپ نخست «سفر به دور اتاقم» ترجیح داد که نام خود را نه به شکل کامل، بلکه با استفاده از حروف آغازین و به شیوه رمزی روی کتاب درج کند که برای چنین کتابی فی نفسه تمهیدی در خور برای مجذوب ساختن بیشتر مخاطبان محسوب می شد و جالب اینکه همین کتاب نیز نقشی کلیدی در شهرت این نویسنده خاص نویس فرانسوی داشت. در مدت زمانی کوتاه کتاب از چنان شهرتی برخوردار شد که به دیگر زبانهای زنده اروپا ترجمه شد و این موفقیت تشویقی شد تا او دنباله‌ای برای آن تحت عنوان «لشگر کشی شبانه به دور اتاقم» بنویسد. البته اگزویه دومستر آنقدر که در نوشتن کتاب سرعت به خرج داد، در انتشارش عجله ای نداشت و بیست و پنج سال بعد از پایان آن، در سال 1825 منتشرش کرد. «لشکرکشی شبانه به دور اتاقم»  اگرچه همانند اغلب دنباله ها نتوانست توفیق کتاب نخست را تکرار کند، اما همچنان بر قریحه و توانایی نویسنده اش در ارائه روایتی آزاد و بیانی سیال تاکید داشت.

اگزویه دومستر، نویسنده و نقاش فرانسوی بود که در سال 1763 متولد شد و در میانه قرن نوزدهم از دنیا رفت. او در شاهکارش«سفر به دور اتاقم»، آشکارا تحت تاثیر لارنس استرن و کتاب ماندگار و ممتازش «تریسترام شندی» است. اما این تاثیر پذیری به شکلی خلاقانه صورت گرفته و در نهایت نیز چنان به خاطرات و اندیشه‌های نویسنده اش در آمیخته که نوشته‌ای متفاوت و کاملا شخصی شده است.

اگزویه دومستر گوشه هایی از خاطرات زندگی‌اش را با کیفیتی روایی پیش روی مخاطب گذاشته است و در حقیقت زندگی‌نامه‌ای خودنوشت با کیفیتی رمانگونه را خلق کرده که روایت پاسخی بوده به ماجرایی که به صورت اتفاقی در زندگی او رخ داده است. اگزویه دومستر بعد از اتفاقی حیثیتی که شرح آن به شکلی خلاصه وار در متن کتاب نیز روایت شده، پایش به دوئل با افسری ایتالیایی باز می شود. دوئلی که سرانجام با پیروزی افسر فرانسوی بر افسر ایتالیایی تمام می شود. اما شرکت در این دوئل محکومیتی  چهل‌ و‌ دو روزه برای افسر فرانسوی به ارمغان می آورد، یک حبس خانگی که اقامتی اجباری در اتاق خود محسوب می شود و این افسر فرانسوی در واقع خود نویسنده است.

نویسنده چهل و دو روز حبس خانگی را بهانه‌ی سیر و سفری در اتاق خود می کند، سفری منحصر به فرد که اگر چه از ابعاد بیرونی برخوردار است اما در واقع فرصتی است برای سفری ذهنی در درون خود، گشت و گذار ذهن در خاطرات و رخدادهای عینی و ذهنی نویسنده که در هم آمیخته و به این اثر کیفیتی متفاوت و تجربی با توجه زمان نوشته شدن آن می دهد.

مترجم در معرفی کوتاه آغاز کتاب از ویژگی مورد اشاره کتاب چنین یاد می کند: «انتخاب گونه سفرنامه به این اثر بُعدی پارودیک می‌بخشد. در‌عین‌حال این کتاب از آغاز جنبش رمانتیسم خبر می‌دهد، به‌خصوص که «من» در آن بسیار پررنگ است. سفر به دور اتاقم را ادیسه‌ای کمیک می‌دانند، به سبک و سیاق آثار لارنس استرن».

شاید در نگاه نخست این سوال به ذهن برسد که نویسنده کتاب چگونه سیر و سفر در اتاقی کوچک را بدل به روایتی داستانی کرده و توانسته خواننده را با خود همراه سازد. اگزویه دومستر با توصیف اتاق و اسباب و اثاثیه آن و تعیین طول و عرض جغرافیایی آن بستری را تدارک دیده که امکان انجام چنین سفری را به مخاطب گوشزد کند، اما در ادامه  این سفر را با ابعادی ذهنی در آمیخته و با سپردن خود به دست خاطراتی از زمانها و مکانهای مختلف تصویری از زندگی و اندیشه خود برای مخاطب ترسیم می کند. به این ترتیب نه تنها پای شخصیت های دیگری نیز به روایت باز می شود (از جمله مادام دو کاستل معشوق نویسنده)، مخاطب با طرز فکر و فلسفه نویسنده در زندگی نیز آشنا می شود.

فلسفه ای که بر ابعاد جسمانی و روحانی آدمی تمرکز دارد و نویسنده از آنها با عنوان «روح» و «حیوان» یاد می کند. به عبارت دیگر نظام فکری نویسنده «روح و حیوان» نام دارد. به زعم او آدمی از یک روح و یک حیوان تشکیل شده است که این دو اگرچه از یکدیگر مجزا هستند اما یکی در دل دیگری یا روی دیگری خانه کرده است! اگزویه دومستر در بخشهایی از کتاب با ارجاع به این نظام فکری به تبیین دیدگاه های خود درباره زندگی و کیفیت حیات آدمی می پردازد.

«سفر به دور اتاقم» کتابی است که خواننده را مجذوب خود می کند، فصل های کوتاه کتاب باعث می شود خواننده دشواری چندانی برای خوانش آن نداشته باشد و در نشستهای کوتاه چند بخش آن را به راحتی بخواند. اما مهمترین حسن کتاب آن است که خواننده را ترغیب می کند بخشهایی از آن را بازخوانی کند و این نکته ریشه در بار فلسفی و روایی کتاب دارد. کتابی که به واسطه ویژگی‌های منحصر به فردش بعید است خواننده آن را فراموش کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...