کتاب «زیر سایه نخل» نوشته محمدحسین ایزی شامل روایت‌هایی کوتاه از شهدای روستای ایزی به‌تازگی توسط انتشارات راه‌یار منتشر و راهی بازار نشر شد.

زیر سایه نخل محمدحسین ایزی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نویسنده این‌کتاب می‌گوید هر شهری به چیزی شهره است، مثلاً کرمان به زیره و کاشان به گلاب. روستاها هم همین گونه‌اند؛ باشتین به شروع قیام سربداران مشهور است و افچنگ و شم‌آباد به داشتن شهدای بی‌شمار در روزهای جنگ. بعضی روستاها اما مثل گنجینه‌هایی هستند که باید غبار از سرورویشان تکانده شود تا همه مفتون هنرنمایی مردان و زنان و جوانانش شوند. ایزی یکی از همین روستاهاست، پنج کیلومتر با سبزوار فاصله دارد و به‌رغم این نزدیکی، گنج‌های روستا سال‌هاست غریب مانده‌اند...

روستایی، اهل مبارزه است با خشک‌سالی و نداری و... . دارایی روستایی، توکل است و چشم امیدش به آسمان. وقتی صحبت از مبارزه و قیام علیه شاه شد، مردمان روستا هم در صف مبارزه حاضر شدند. از ایزی می‌آمدند شهر و در دعای کمیل و روضۀ امام شهید شرکت می‌کردند و ایمان داشتند به اینکه هر روز عاشوراست و هر زمینی کربلا. برای همین تا وقتی پشت دشمن را به خاک نمالیدند، دست از مبارزه برنداشتند. مردمی که مبارزه را زیر سایۀ نخل آموخته بودند؛ نخلی که روز عاشورا زیر سایه‌اش جمع می‌شدند و فریاد می‌زدند «یا حسین شهید». نخل‌گردانی آیین مردم ایزی در روز عاشوراست و نخل نمادی از شهدای کربلا...

محمدحسین ایزی معتقد است گوهر بزرگ روستای ایزی، ۱۳ شهید این روستاست؛ شهدایی که سال‌هاست کسی برایشان کاری نکرده است. البته باید خدا را شاکر بود که هنوز بنیاد شهید پایش به روستا باز نشده و قبور شهدا را یکسان‌سازی نکرده است!

در قبرستان روستای ایزی، چند سنگ مزار با جعبه آینه و پرچم ایران، شرف روستا شده‌ است. سال‌ها این گنجینه‌ها جلوی چشم همه بود تا اینکه دو سال پیش نوجوانی پانزده‌ساله به‌اسم محمدحسین ایزی عزم کرد درباره شهدای روستای ایزی تحقیق کند. متأسفانه بیشترِ پدر و مادر شهدا دستشان از دنیا کوتاه بود و دارایی او فقط اسناد و مصاحبه‌های سال‌های قبل بنیاد شهید بود...

در بخشی از این‌کتاب آمده است:

انقلاب که پیروز شد کومله‌ها دست به کار شدند. علی هم رفت. کار بلد بود و فعالیت‌هایش را ضدکومله شروع کرد. قرار بود عملیاتی انجام بدهند. علی با دیگر نیروها توانست کومله‌ها را زمین‌گیر کند. کومله‌ها بدجور از دست علی عاصی شدند. به‌خاطر همین برای سرش جایزه گذاشتند و لقبش را گذاشتند چنگیز!
رفیقش گفت: «دیدی چی شده؟ کومله‌ها توی یکی از قهوه‌خونه‌ها یه برگه چسبوندن.»
_ خب؟
_ روش نوشتن: «داغ این علی رو به دل مادرش می‌ذاریم.»

این‌کتاب با ۱۸۰ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۴۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...