نمی‌توان انتظار داشت در منطقه‌ای جنگی، مردم کتاب بخوانند، چه رسد به اینکه جانشان را برای نجات کتاب به خطر اندازند، اما جنگ داخلی در سوریه، نتوانست مانع از علاقمندی سوری‌ها به کتاب و کتابخوانی شود.

به گزارش ایرنا به نقل از روزنامه نیویورک تایمز، در سال ۲۰۱۳ گروهی از علاقمندان به مطالعه در منطقه داریا واقع در جنوب غربی دمشق، هزاران جلد کتاب را از زیر آوار منازل ویران شده نجات دادند و با پوشاندن کتاب ها در پتوهایی، در زیرزمین ساختمانی جا دادند و اطرافش را با کیسه های شن احاطه کردند.

نوجوانی ۱۴ ساله به نام «امجد» مسئولیت کتابداری این کتابخانه مخفی را برعهده گرفت و افراد برای مطالعه به این مکان مراجعه می کردند.

همچنین در این کتابخانه مخفی، یک باشگاه کتابخوانی هفتگی و کلاس های آموزش زبان انگلیسی، ریاضی و تاریخ جهان دایر شد و جلسات مباحثه در مورد ادبیات و دین به راه افتاد.

زمانی که این کتابخانه تاسیس شد، منطقه داریا در محاصره قرار داشت. اوضاع منطقه در سال ۲۰۱۴ زمانی که تروریست های داعش رقه را پایتخت خود اعلام و حمله به مناطق وسیعی از سوریه و عراق را آغاز کردند، رو به وخامت گذاشت.

تروریست ها به مردم پول می دادند تا به این گروه  تروریستی ملحق شوند و والدین زمانی از کارهای فرزندان خود مطلع می شدند که دیگر خیلی دیر شده بود.

براساس این گزارش، تاریخ غنی ادبی سوریه تحت الشعاع جنگ داخلی این کشور قرار گرفت، اما کتابخانه مخفی داریا گواهی بر تعقیب علم و دانش در سوریه در هر دو زمان خوب و بد است.

سوری ها نیز همچون دیگر مردم مناطق جنگ زده، رویای مکانی را در سرداشتند که عاری از گلوله و بمب باشد.

به همین منظور، علاوه بر انبارکردن کتاب در زیر خیابان های داریا، هنرمندان محلی نیز هنر خود را روی دیوار ویرانه ها به نمایش گذاشتند.

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...