دغدغه اصلی هواداران دموکراسی و تعمیم حق رأی به توده، آزادی بیان نبوده بلکه مردم عادی می‌خواستند به این طریق از مواهب مادی بیشتری برخوردار شوند... به عبارت دیگر مسئله اصلی در ایجاد دموکراسی بازتوزیع درآمد بوده نه آزادی... چرا دموکراسی در آرژانتین همواره ناپایدار است و بلافاصله با یک کودتا سرنگون می‌شود اما دموکراسی در انگلیس از بدو تأسیس استحکام یافت و دچار کودتا نشد؟


دموکراسی از منظر اقتصاد | الف


در سال‌های گذشته و در اوج دوران اصلاح‌طلبی این سؤال مکرر مطرح می‌شد که آیا توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی مقدم است یا توسعه اقتصادی شرط توسعه سیاسی است. هر کس در یک سمت این انتخاب قرار می‌گرفت و شواهدی در جهت دیدگاه خود عرضه می‌کرد.

ریشه‌های اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی» [Economic origins of dictatorship and democracy]  Daron Acemoglu دارون عجم‌اوغلو،جیمز رابینسن

روشنفکران ایرانی مروج این دیدگاه هستند که توسعه سیاسی مقدم بر توسعه اقتصادی است. روشنفکران ایرانی دغدغه آزادی و آزادی بیان دارند و تصور می‌کنند که تنها در یک نظام دمکراتیک می‌توانند به این مقصود دست یابند. برای اینکه بتوانند توده مردم را با خود همراه کنند چنین ترویج می‌کنند که با وجود آزادی بیان و دموکراسی است که می‌توان فسادها را افشا کرد و جلوی آن را گرفت و چه کسی است که نداند کاهش فساد با رشد اقتصادی رابطه مستقیم دارد. همچنین این دیدگاه مطرح می‌شود که دموکراسی با ایجاد ابزارهایی برای کنار زدن افراد ناکارآمد از حکومت مانع از تسلط افراد خاص بر منابع عمومی می‌شود و با انتخاب ادواری مسئولین عملاً راه را برای اصلاح سیاست‌های ناکارآمد باز می‌گذارد. در مقابل تکنوکرات‌ها این استدلال را مطرح می‌کنند که برای شکم‌های گرسنه، دموکراسی صرفاً یک امر لوکس و بی‌معنا خواهد بود و تا زمانی که درآمد سرانه از حدی بالاتر نرود دموکراسی به شکل واقعی مطالبه نخواهد شد.

همان‌گونه که می‌توان حدس زد مخالفین توسعه سیاسی از این استدلال بهره‌برداری کرده و مخالفت خود با توسعه سیاسی را توجیه می‌کنند. پیش‌فرض این نحوه طرح موضوع آن بود که دموکراسی یک مقوله سیاسی است و ربط مستقیمی با حوزه اقتصاد و دغدغه‌های معیشتی ندارد.

کتاب «ریشه‌های اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی» [Economic origins of dictatorship and democracy] می‌خواهد خط بطلان بر هر دو تفکر بکشد و نشان دهد که مسئله از ابتدا به‌اشتباه مطرح شده است. نویسندگان [دارون عجم‌اوغلو و جیمز رابینسن Daron Acemoglu and James A. Robinson] با تئوری جدیدی که عرضه کرده‌اند با شواهد تاریخی نشان می‌دهند که مسئله دموکراسی اساساً به دلیل دغدغه‌های معیشتی مطرح شد. آن‌ها شواهدی عرضه می‌کنند که توده مردم خواستار بازتوزیع منابع به سمت خود بودند و چون نسبت به نخبگان حاکم به لحاظ عددی در اکثریت قرار داشتند مدل دموکراسی را به دیگر مدل‌های سیاسی ترجیح دادند. در کتاب به‌خوبی تصویر شده که دغدغه اصلی هواداران دموکراسی و تعمیم حق رأی به توده، آزادی بیان نبوده بلکه مردم عادی می‌خواستند به این طریق از مواهب مادی بیشتری برخوردار شوند چرا که معتقد بودند در دیگر نظام‌های سیاسی، نخبگان بر منابع عمومی مسلط می‌شوند و بازتوزیع منابع از توده به سمت نخبگان قدرتمند است. به عبارت دیگر مسئله اصلی در ایجاد دموکراسی بازتوزیع درآمد بوده نه آزادی.

نویسندگان کتاب برای طرح این نظریه‌ی جدید از دموکراسی به عرضه شواهد تاریخی اکتفا نکرده، از چارچوب نظریه بازی‌ها استفاده نموده، به لحاظ نظری سعی در اثبات آن داشته‌اند. در این چارچوب فرض می‌شود که مردم بین قیام و یا تحمل سرکوب و مالیات شدید باید دست به انتخاب بزنند. با انجام قیام متحمل هزینه‌هایی خواهند شد و با یک احتمال این قیام به ثمر خواهد نشست و با احتمال مکمل شکست خواهد خورد. در سمت دیگر نخبگان حاکم قرار دارند که می‌توانند بین گزینه سرکوب و هزینه‌های آن که عمدتاً تقویت پلیس و نیروهای امنیتی است و باج دادن به مردم و یا قبول نظام دموکراسی دست به گزینش زنند. توده مردم می‌توانند باج یک نوبتی را بپذیرند و از قیام منصرف شوند و یا خواستار دموکراسی شوند و تا ابد از بازتوزیع ثروت بهره‌مند شوند. اگر بپذیریم که افراد عقلایی تصمیم می‌گیرند و نفع بلندمدت خود را حداکثر می‌سازند در این صورت اینکه توده مردم و نخبگان کدام گزینه را انتخاب می‌کنند از قبل قابل حدس زدن نیست بلکه به متغیرها و مفروضات مختلفی بستگی دارد. همین تفاوت متغیرها و مفروضات مختلف است که تنوع تجارب بشری را رقم زده است.

نویسندگان در آغاز کتاب به طرح این سؤال می‌اندیشند که چرا در سنگاپور هیچ‌گاه دموکراسی موفق نشد؟ چرا در آفریقای جنوبی نهایتاً آپارتاید به ثمر ننشست و اقلیت سفیدها حاضر به کنار گذاشتن امتیازات خود شدند؟ چرا دموکراسی در آرژانتین همواره ناپایدار است و هر دموکراسی عمر کوتاهی دارد و بلافاصله با یک کودتا سرنگون می‌شود اما دموکراسی در انگلیس از بدو تأسیس استحکام یافت و دچار کودتا نشد؟ آیا می‌توان به‌صرف گفتن اینکه کشورهای مختلف فرهنگ‌های گوناگونی دارند خود را از رنج فکر کردن به این سؤالات خلاص کرد؟ آیا می‌توان به‌سادگی گفت که هر کشور اقتضائات خاصی دارد و به همین دلیل سرشت و سرنوشت دموکراسی در کشورهای مختلف متفاوت است؟ شاید کسی چنین ادعایی کند اما یک ذهن هوشمند به این‌گونه پاسخ‌ها اکتفا نمی‌کند و بلافاصله از خود می‌پرسد که این اقتضائات چیست و آیا مختص یک کشور است یا قابل تکرار در جوامع دیگر نیز هست؟

اگر این اقتضائات خاص یک کشور باشد علوم اجتماعی در این حوزه بی‌معناست و صرفاً تاریخ معنا دارد زیرا هیچ قاعده عام و کلی نمی‌توان در مورد دمکراتیزه شدن جوامع استخراج کرد اما نویسندگان کتاب در دسته دوم قرار دارند و تلاش کرده‌اند به سهم خود عوامل مؤثر بر تک تک متغیرهای مؤثر در تعیین مسیر دموکراسی در جوامع مختلف را شناسایی کنند. همین امر آن‌ها را قادر ساخته تا مدلی ایجاد کنند و بر اساس آن با توجه به پدیده جهانی شدن دست به پیش‌بینی روند دموکراسی در کشورهای مختلف بزنند.

ریشه‌های اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی» [Economic origins of dictatorship and democracy]

این کتاب توسط دو تن از اقتصاددانان مشهور دانشگاه هاروارد و دانشگاه ام آی تی نوشته شده و به همین دلیل رویکرد آن در مقابل رویکرد جامعه‌شناسان قرار دارد که صرفاً بر مسائل اجتماعی تکیه می‌کنند. همان‌گونه که از اسم کتاب برمی‌آید این کتاب در مقابل کتاب «ریشه‌های اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی» [Social origins of dictatorship and democracy] نوشته بارینگتون مور [Barrington Moore Jr.] (ترجمه دکتر حسین بشیریه) قرار دارد که تحول ساخت طبقاتی جوامع را عامل اصلی گذار به دموکراسی یا دیکتاتوری قلمداد می‌کند. کتاب برای همه کسانی که در مورد دموکراسی فکر کرده یا مطالعه کرده‌اند و چنین دغدغه‌ای دارند بسیار جذاب است و افق جدیدی را پیش روی آن‌ها قرار می‌دهد. برای کسانی که با ابزار نظریه بازی‌ها آشنا باشند کتاب اهمیت مضاعفی می‌یابد به این دلیل که می‌بینند چگونه این ابزار برای تحلیل دموکراسی شدن جوامع مورد استفاده قرار می‌گیرد. برای کسانی که صرفاً به شواهد تاریخی مرتبط با شکل‌گیری و تحکیم یا عدم تحکیم دموکراسی نیز علاقه داشته باشند کتاب سرشار از نمونه‌های مختلف است.

کتاب بر اساس مقالاتی که نویسندگان مذکور در ژورنال‌های علمی منتشر کرده بودند شکل گرفته است. پس از انتشار، این کتاب شدیداً مورد استقبال دانش‌آموختگان علوم سیاسی و در ردیف کتاب‌های درسی قرار گرفت و انگیزه آنکه دانشجویان این رشته به ابزارهای جدید مسلط شوند را افزایش داد. نویسندگان پس از انتشار این کتاب مسیر تحقیق خود را ادامه دادند و از دل کارهای دیگر خود کتاب «چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟» را منتشر کردند که خوشبختانه سه ترجمه از آن به فارسی موجود است. به یک معنا می‌توان گفت کتاب ریشه‌های اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی مقدمه کتاب چرا ملت‌ها شکست می‌خورند می‌باشد و این دو کتاب مکمل هم هستند و روی‌هم پروژه نظری این دو مؤلف را که سال‌هاست با یکدیگر در این حوزه همکاری می‌کنند را منعکس می‌نمایند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...