ایران عصر ناصری | اعتماد


جلد دوم کتاب «ایران عصر ناصری» [Genom Persien, mesopotamien och kaukasien] سفرنامه سون هدین [Sven Hedin] مستشرق سرشناس سوئدی به ایران با ترجمه وحید صابری مقدم، در 46 فصل از سوی انتشارات پیام آزادی وارد بازار نشر شد.

جلد دوم کتاب «ایران عصر ناصری» [Genom Persien, mesopotamien och kaukasien] سفرنامه سون هدین [Sven Hedin]

پس از ترجمه و انتشار سفرنامه اول سون هدین که مورد استقبال قرار گرفت؛ اینک جلد دوم این کتاب نیز منتشر شد. به‎گفته مترجم سوژه سفرنامه دوم هدین اعزام هیاتی ویژه از سوی پادشاه اسکار دوم است که حامل مدال صرافیم یا نشان عالی افتخار دربار پادشاهی سوئد برای ناصرالدین شاه بوده است. البته سال قبل از آن شاه ایران یک مدال تمثال همایونی برای پادشاه اسکار ارسال کرده بود. هیات سوئدی علاوه بر نویسنده مرکب از 3 نفر دیگر از مقامات ارشد آن کشور شامل رئیس واحد شکاربانی دربار پادشاهی، وزیر دربار پادشاهی و یک نفر سرهنگ ارتش سوئد از هنگ امداد و نجات ارتش سوئد بوده و کتاب حول شرح سفر آن‎ها و تشریح دقیق اوضاع اجتماعی، سیاسی، نظامی و فرهنگی ایران در آن دوران است.

اغلب اطلاعاتی را که نویسنده کتاب به‎صورت بی‌طرفانه و با دقت و ظرافت در این کتاب طرح نموده می‎تواند حاصل 18 سال حضور مداوم و تجربیات دکتر برتراند هیبنت سوئدی، دندانپزشک مخصوص شاه در دربار ناصرالدین شاه باشند. نویسنده در این کتاب به درستی هسته اصلی قدرت حاکم در ایران آن عصر را شکافته و وابستگی‌ها و میزان نفوذ بیگانگان را در بین آنان توضیح می‎دهد. مواضع سیاسی ایران به‌نقل از یک وزیر شاه و فروپاشی ایران را پیش‎بینی می‎کند. ایران عصر ناصری این موضوع عمق فاجعه نوع زمامداری حاکمان وقت ایران را نشان می‎دهد. از این جهت می‎توان بروز انقلاب مشروطیت را موهبتی ارزشمند برای حفظ و تداوم حیات ایران به‌عنوان یک کشور دانست که از فروپاشی آن جلوگیری کرده است.

مترجم در تحقیق و جستجو برای یافتن ردپایی از سفر هیات مذکور به ایران به مراجع مختلف داخلی مراجعه داشته است که هیچ ردپایی از سفر هیات و از نشان مذکور در اسناد مراکز فوق یافت نشد. کتاب مذکور را نیز که دارای جلد اصلی بود در مخزن کتابخانه ملی - گروه ایران‎شناسی- در ردیف اسناد سوئدی یافته است.

ماجرای رسیدن کتاب با جلد اصلی به مخزن کتابخانه ملی آن است که سیدحسن تقی‎زاده سفیر اسبق ایران در لندن در سال 1308 شمسی کتاب را در یک حراجی دیده و آن را به‌واسطه شکل تزئینی آن که مشابه با جلدهای ایرانی کتب نفیس بود خریداری و به کتابخانه ملی ایران هدیه داده است. افراد مرتبط با کتاب هیچ‎کدام از محتوای آن اطلاعی نداشتند تا آنکه مترجم به گروه ایرانشناسی کتابخانه مذکور مراجعه و به‌صورت اتفاقی کتاب را شناسایی و دریافت کرده است.

نامبرده متولد 19 فوریه 1865 در استکهلم است و متوفی به تاریخ 26 نوامبر 1952 در همان شهر می‌باشد. وی از دوران نوجوانی به جغرافیا و کشف سرزمین‌های ناشناخته علاقمند بود. هدین بیش از 20 سال از عمر خویش را در صحراهای آسیا گذرانید و طی این سال‌ها دورافتاده‌ترین نقاط صحراها و دشت‌های آسیا و نیز کویرهای ایران را درنوردید و حاصل جستجوهای جسورانه خویش را طی 65 جلد کتاب و صدها گزارش علمی در شاخه‌های جغرافیا، تاریخ و باستان‎شناسی منتشر کرد.

او همچنین اسناد سیاسی و اطلاعات استراتژیکی ذیقیمتی را برای دولت متبوعش به ارمغان برد. قسمت عمده مخارج سفرهای طولانی او (و از جمله سفر اول وی به ایران) از سوی دربارسلطنتی سوئد تامین گردید. وی شرق شناسی قوی و در رشته جغرافیا از جمله نخبگان عصر خویش بود. یافته‌های او کم نظیر و ستودنی هستند. حمایت وی از آلمان نازی در جنگ دوم جهانی به شهرت وی لطمه وارد کرد. او همواره مورد ستایش فرماندهان آلمانی بود و آن‌ها از نتایج اکتشافات وی در مشرق زمین در جهت شناسایی سرزمین‌های دوردست آسیایی بهره‌مند می‌گردیدند.

سون هدین 3 سفر به ایران داشته است که اولین آن در سال 1886 و مصادف با فروردین 1265 و در عصر ناصرالدین شاه قاجار 10 سال قبل از کشته شدن شاه در حرم حضرت عبدالعظیم به‌دست میرزا رضای کرمانی به ایران انجام شده است. دومین سفر وی در سال 1891 در همراهی به‌عنوان مترجم با سفیر آکرودیته دربار سوئد برای تقدیم عالی‌ترین نشان دربار پادشاهی سوئد به ناصرالدین شاه بود. سومین سفر وی که به مقصد هندوستان و تبت انجام شد در عصر مظفرالدین شاه قاجار و پیش از وقوع انقلاب مشروطه بود.

اعتماد

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...