«ماه غمگین، ماه سرخ» اثر تازه رضا جولایی با موضوع روزهای پایانی زندگی میرزاده عشقی منتشر شد.

ماه غمگین، ماه سرخ رضا جولایی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از  ایبنا، این اثر رضا جولایی در ادامه «سوءقصد به ذات همایونی» و «شکوفه‌های عناب» و ... به نوعی روایت تاریخ در قالب اثری داستانی است. جولایی این بار به سراغ میرزاده عشقی شاعر و روزنامه‌نگار دوره مشروطه رفته است.

مهدی یزدانی خرم، نویسنده در اینستاگرامش درباره این رمان نوشته است: «رمانِ تازه‌ی رضا جولایی که منتظر نماندم کامل پخش شود همین اول کار درباره‌اش نوشتم. «ماهِ غمگین، ماهِ سرخ» در ادامه‌ی تجربه‌ی طولانی‌مدتی‌ست که جولایی آن را پی گرفته. بعد شاه‌کارهایی چون «سوء‌قصد به ذاتِ همایونی»، «شکوفه‌های عناب» یا آثار درخشانی چون «یک پرونده‌ی کهنه»، «نسترن‌های صورتی»، «پاییز ۳۲» و... نویسنده سراغِ یک ماجرای تاریخی دیگر آمده و آن را با قدرت خیال‌اش روایی کرده. رمانِ تازه‌ی جولایی ماجرای پنج روزِ آخر زنده‌گی میرزاده‌ی عشقی‌ست. از هشتم تیر سال ۱۳۰۳ تا سیزدهم همان ماه و سال. رمان بعد یک مقدمه با پریشانی شاعر آزادی‌خواهِ رادیکال و روزنامه‌نگار تندرو آغاز می‌شود. اویی که یک خواب هول‌ناک ذهن‌اش را پریشان کرده و احساس می‌کند قرار است جان‌اش را بگیرند. جولایی شخصیتِ تاریخی خود را آرام‌آرام به قالبِ یک قهرمان داستانی درمی‌آورد، طوری‌ که حتا اگر مخاطبی واقعیتِ تاریخی پسِ رمان را نداند هیچ مشکلی برای خواندن‌اش نخواهد داشت. درواقع این همان بزنگاهی‌ست که جولایی را از انبوه تاریخ‌نویسان جدا و به رمان‌نویسی قهار تبدیل می‌کند. با این اوصاف ما شاهد پنج روز از زنده‌گی شاعر و روزنامه‌نگاری جوان و هراس‌زده هستیم که به هر دری می‌زند مگر امنیت‌اش را بازیابد. قهرمان او در این مسیر با آدم‌های تاریخی و خیالی متعددی همراه می‌شود. از زنی مرموز که در خانه‌اش کار می‌کند تا ملک‌الشعرای بهار، از یک ارمنی مهربان تا رضاشاهِ پهلوی‌. جولایی سرگردانی، هراس و رعبی را در وجود او می‌سازد که انگار برای نویسنده و روشن‌فکرِ ایرانی همیشه‌گی بوده است. عشقی در تک‌گویی‌های‌اش از مردم زمانه‌اش می‌گوید، از راهی که رفته و البته به هیچ‌وجه نمی‌شود ترس‌اش را از مرگی که در گوشه‌کنار پنهان شده، کتمان کرد. . این میان زنی‌ست که شاعر را دوست دارد... تهرانی که در رمان شاهدش هستیم مملو از سایه‌هاست، مملو از آدم‌هایی که نمی‌شناسندشان. بوی خون و ترور می‌آید و برای همین است که عشقی رمان به خود می‌گوید :«من زنده‌ام، هنوز دیر نشده... یاد جمله‌ای می‌افتد: مرگ است که به زمان ارزش می‌دهد. زمان را جدی بگیر...» و این گزاره‌ی مهم سرآغاز اتفاق‌های بعدی‌ست. جولایی که ژانر جنایی را هم به خوبی می‌شناسد از هر نشانه، سکوت و صدایی تصویری مشکوک می‌سازد. مردی که مقدر کرده‌اند بمیرد و او نمی‌خواهد. قصه‌ و تاریخ بخشی از روشن‌فکری در ایران. «ماه غمگین، ماهِ سرخ» با نوع روایت‌اش تاریخِ خون را می‌نویسد...»

این اثر از سوی نشر چشمه در 168 صفحه با قیمت 36هزارتومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...