شرح خاطرات اسارت حسنعلی پورحسنی در سیبری با تحقیق و تدوین علی درازی با «کالیما»، به همت انتشارات سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران تجدید چاپ شد.

شرح خاطرات اسارت حسنعلی پورحسنی در سیبری با تحقیق و تدوین علی درازی با «کالیما

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، چاپ دوم کتاب «کالیما» با تجدید نظرهای صورت گرفته و مقدمه حسنعلی پورحسنی در پنج فصل با عناوینی چون «به سوی سوسیالیسم»، «اولین اردوگاه کار اجباری»، «به سوی کالیما»، «خوابی که تعبیر داشت»، «بازگشت به خانه» منتشر شده است. بخش دیگری از این کتاب به اشخاص، نام‌های جغرافیایی، احزاب، اقوام، تنالگان ها همراه با اسناد و تصاویر اختصاص دارد.

حسنعلی پورحسنی در مقدمه این کتاب چنین آورده است: «در پی جنگ جهانی دوم که شعله‌های آن به میهن ما نیز آتش افکند، تغییرات و دگرگونی های عمده ای در سرزمین ما رخ داد. با آزادی‌های به وجود آمده و ایجاد گروه‌ها و احزاب گوناگون سیاسی، هنوز خیلی جوان بودم که تحت تاثیر تبلیغات مخرب کمونیستی، سر از خاک شوروی درآوردم. در آنجا به اتهام جاسوسی، محاکمه و به اردوگاه‌های کار اجباری سیبری شمالی فرستاده شدم. هفت سال از بهترین دوران جوانی را بدون گناه در زندان‌ها و اردوگاه‌ هها ها به سر بردم. پس از آزادی، تصمیم گرفتم آنچه را که بر من گذشته بود را روی کاغذ بیاورم.»

علی درازی محقق و تدوینگر کتابِ «کالیما» نیز در بخش پیشگفتار به کارکرد این کتاب در شناخت جریان چپ و به خصوص جریان چپ در منطقه شمال ایران ایران با شرح خاطرات اسارت حسنعلی پور حسنی در سیبری و افشای تبلیغات پوچ و دروغین کمونیسم و حزب توده اشاره کرده و این کتاب را منبع خوبی برای شناخت جریان چپ برشمرده است.

این محقق در بخش دیگر از پیشگفتار این کتاب در معرفی حسنعلی پورحسنی چنین آورده است: «کمونیسم ایرانی، سرگذشت غریبی دارد و می‌توان از دل آن، عبرت‌های بسیاری اندوخت، عبرتی که به بهای نابودی بخش قابل توجهی از نیروهای جوان و تحصیلکرده کشورمان به دست آمده است. خوشبختانه بسیاری از برجستگان و عناصر جریان چپ ایرانی، در طول یک سده گذشته، لب گشوده و از منظر خاص خود، قصه چپ در ایران را بازگفته‌اند. روایت صادقانه حسنعلی پورحسنی درباره دوران اسارت در شوروی نیز از همین نوع است. وی در نقل خاطرات خود به جزئی ترین نکات، توجه و شرح مبسوطی از هر حادثه را نقل کرده است.»

کتاب مصاحبه تاریخ شفاهی «کالیما»، در ۲۷۲ صفحه از سوی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران چاپ و روانه بازار نشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...