کتاب «مردی که تعطیلی نداشت» نوشته محسن مومنی درباره زندگی زنده‌یاد حسین فرج‌نژاد همزمان با فرارسیدن چهلمین روز درگذشت وی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و راهی بازار نشر شد.

مردی که تعطیلی نداشت» نوشته محسن مومنی حسین فرج نژاد

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، دکتر محمدحسین فرج‌نژاد طلبه مجاهد واندیشمند خستگی ناپذیر ۲۹تیر۱۴۰۰ همزمان با شب عید قربان همراه با خانواده‌اش در یک سانحه رانندگی درگذشت. نویسنده کتاب می‌گوید عشق به سربازی امام زمان (عج)، فرج‌نژاد را بر آن داشت تا در نوجوانی، مدرسه تیزهوشان یزد را رها کرده و عازم حوزه علمیه قم شود و از همان‌روزهای اول علاوه بر دروس حوزه، دشمن‌شناسی و رسانه را نیز با جدیت پیگیری کند.

زنده‌یاد فرج‌نژاد، برگزاری دوره‌های متعدد و اردوهای دانش‌آموزی، طلبگی و دانشجویی را از همان سال‌های اول طلبگی آغاز کرد. خودش اهل قلم بود و اصرار داشت شاگردانش نیز دست به قلم شوند. او فعالیت‌های خود را محدود در قم یا یزد نکرده بود، از سیستان و بلوچستان گرفته تا سوریه و یمن، به فکر محرومین و مستضعفان و جهان اسلام بود. ساعت‌ها مطالعه و تدریس در زمینه‌ یهودیت، صهیونیسم و رسانه شامه‌اش قوی کرده بود. تکه کلام فرج‌نژاد به دوستان و نزدیکانش از این‌قرار بود: «بچه‌ها بجمبید! وقت کمه. خیلی کار داریم»

در بخشی از کتاب «مردی که تعطیلی نداشت» آمده است:

شما همگی به آقا مرتضی آوینی ارادت دارید، شهید آوینی هنرش در چه بود؟ در اینکه تحلیلگر سینما بود؟ نه! هنر شهید آوینی این بود که سینما را از منظر یک عقبه فکری و معرفتی می‌دید. به نظرم استاد فرج نژاد، راه شهید آوینی را خیلی عمیق‌تر، قوی‌تر و دقیق‌تر حتی از خود شهید آوینی ادامه داد. البته شهید آوینی هم سن زیادی نداشت، شهید آوینی هم در حال شدن بود، نسبت به سنش یک حکیم بود. مرحوم استاد فرج نژاد هم این راه را ادامه داد البته با دغدغه‌های دین شناختی، فلسفی و فقهی.

این‌کتاب با ۲۰۰ صفحه و قیمت ۴۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...