"حرمان هور" دست نوشته‌های شهید "احمدرضا احدی"، به اهتمام "علیرضا کمری"، تولید دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری، توسط انتشارات سوره مهر به چاپ ششم رسید.

به گزارش کتاب‌نیوز به نقل از ستاد خبر سوره مهر، این کتاب حاوی دست‌نوشته‌ها و خاطرات شهید احمدرضا احدی در دوران جنگ ایران و عراق است که اولین بار در سال67 منتشر شده‌اند.
احمدرضا احدی در آبان ماه سال 1345 خورشیدی در شهرستان اهواز در خانواده‌ای مذهبی و سنتی زاده شد. وی با شروع جنگ تحمیلی همراه خانواده به زادگاه پدر و مادر خویش(ملایر) بازگشت. سال 64 در رشته پزشکی وارد دانشگاه شد. وی همزمان در این دوران در جبهه‌های جنگ حضور داشت و در تمامی نبردها از نفرات فعال گردان‌ها و دسته‌ها بود. در مدت 4 سال حضور در جبهه بارها مجروح شد و سرانجام در عملیات کربلای5 در اسفند ماه سال 65 به شهادت رسید.

شایان ذکر است تمامی یادداشت‌های این اثر در نوبت‌های متوالی در روزنامه اطلاعات به چاپ رسیده است.

یادداشت‌های شهید احدی انعکاس‌دهنده وقایعی در جبهه‌های جنگ ایران و عراق است که در نوع خود بدیع و دست نخورده است. یاددشت‌هایی از عملیات‌های مختلف، شهادت همرزمان، خاطرات شخصی و سایر جزئیات خواندنی از یک رزمنده ایرانی. 

این کتاب در232 صفحه رقعی و با قیمت2000 تومان به چاپ رسیده است .

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...