«یادداشت‌های پنج‌ساله‌» [Taccuino di cinque anni‬] گابریل گارسیا مارکز با ترجمه‌ی بهمن فرزانه به تازگی منتشر شده است.

یادداشت‌های پنج‌ساله گابریل گارسیا مارکز Taccuino di cinque anni‬


به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، به گفته‌ی مترجم، کتاب «یادداشت‌های پنج‌ساله» دربرگیرنده‌ی یادداشت‌ها و مقاله‌های این نویسنده‌ی سرشناس کلمبیایی برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات است که در آن‌ها از پشت ‌پرده‌ی چگونگی شکل‌گیری طرح کتاب‌های «دوازده داستان سرگردان» و «صد سال تنهایی» و برخی دیگر از آثارش سخن گفته است.

فرزانه می‌گوید، مارکز در این یادداشت‌ها مدام از داستان نوشتن گفته است و آن‌ها را در فاصله‌ی سال‌های 1980 تا 1985 نوشته و چند سال پیش منتشر کرده است.

«یادداشت‌های پنج‌ساله‌» از سوی نشر ثالث منتشر شده است.

بهمن فرزانه اخیرا نیز از ترجمه‌ی جلد سوم گزیده‌ی داستان‌های کوتاه لوئیجی پیراندلو خبر داده که قرار است با عنوان «بادبزن کاغذی» از سوی نشر کتاب پنجره منتشر شود. او همچنین پیش‌تر مجموعه‌ها‌ی داستان‌ «یک عالم با شما حرف دارم» و «سفر» پیراندلو را منتشر کرده است. نمایش‌نامه‌ها‌ی «شش شخصیت در جست‌وجوی نویسنده» و «چنین است اگر به نظرتان چنین می‌رسد» هم از دیگر آثار این نویسنده‌ی ایتالیایی است که با ترجمه‌ی این مترجم از سوی نشر یادشده منتشر شده است.

بهمن فرزانه متولد سال 1317 است که به جز ترجمه‌های متعدد، به نوشتن داستان هم پرداخته است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...