چهارمین چاپ کتاب «حرف‌هایی با دخترم درباره اقتصاد؛ تاریخ مختصر سرمایه‌داری» [Talking to my daughter about the economy : a brief history of capitalism] اثر یانیس واروفاکیس [Yanis Varoufakis] و ترجمه فرهاد اکبرزاده منتشر شد. نویسنده در این کتاب با زبانی ساده داستان ابداع پول را توضیح می‌دهد.



به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشر بان چهارمین چاپ کتاب «حرف‌هایی با دخترم درباره اقتصاد: تاریخ مختصر سرمایه داری» نوشته یانیس واروفاکیس و ترجمه فرهاد اکبرزاده را با شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه، ۱۷۶ صفحه و بهای ۳۰ هزار تومان منتشر کرد. چاپ‌های نخست و دوم این کتاب در زمستان سال گذشته (۱۳۹۷) و چاپ سوم آن در اردیبهشت گذشته به بهای ۲۸ هزار تومان منتشر شده بود.

واروفاکیس اقتصاددان جنجالی یونانی است که پس از سال‌ها تدریس در معتبرترین دانشگاه‌های انگلستان، استرالیا و آمریکا، در سال ۲۰۱۵ نیز مدتی به عنوان وزیر اقتصاد دولت چپ‌گرای یونان انتخاب شد، اما فشارهای اتحادیه اروپا باعث شد تا از سمت خود استعفا دهد.

در سال ۲۰۱۷ او خاطراتش از تجربه‌ حضور در دولت را، در کتابی به‌عنوان «بزرگ‌سالان در اتاق: نبرد من با دستگاهِ حاکم اروپا» منتشر کرد که در صدر جدول پرفروش‌ترین کتاب‌های سال ۲۰۱۷ قرار گرفت. جالب این‌که کتاب قبلی‌اش هم یعنی «و آن‌چه بر سر ضعیفان می‌آید حق‌شان است؟: اروپا، ریاضت و تهدید ثبات جهانی» در سال ۲۰۱۶ همین وضع را داشت. واروفاکیس در حال حاظر استاد اقتصاد دانشگاه آتن است و برای مخاطبان گسترده در سرتاسر جهان به‌عنوان یکی از بنیان‌گذاران جنبش دموکراسی در اروپا (DiEM۲۵) سخنرانی می‌کند.

کتاب «حرف‌هایی با دخترم درباره اقتصاد: تاریخ مختصر سرمایه‌داری» در سال ۲۰۱۳ و به درخواست ناشر یونانی و به قول خود نویسنده در ۹ روز و به زبان یونانی نوشته شد. ترجمه انگلیسی این کتاب نیز در سال ۲۰۱۸ در دسترس مخاطبان جهانی قرار گرفت. شیوه نگارش این کتاب که حرف‌های یک اقتصاددان با دختر نوجوانش درباره‌ اقتصاد است و در آن سعی شده با استفاده از قصه‌ها، افسانه‌ها، مثال‌ها و اشارات به ادبیات و سینما فهم اقتصاد را برای یک مخاطب غیرحرفه‌ای اقتصاد ساده، جذاب و قابل‌فهم کند، باعث شد تا این کتاب به سرعت به زبان‌های مختلف ترجمه شده و مورد استقبال مخاطبان قرار بگیرد.

یانیس واروفاکیس این کتاب را اساساً با دو ادعای اصلی نوشته شده است. نخست این که اقتصاد بسیار مهمتر از آن است که به دست اقتصاددان‌ها سپرده شود و دوم این که اقتصاد اساساً علم به معنایی که ما می‌شناسیم مثل فیزیک، شیمی و غیره نیست. با این ‌که اقتصاددان‌ها از آمار و ریاضیات استفاده می‌کنند اما به گفته نویسنده نمی‌شود آن‌را در ردیف علم قرار داد. این اقتصاددان مشهور، در این کتاب می‌کوشد به این پرسش که به‌شکل ‌فریبنده‌ای ساده است به دخترش سِنیا پاسخ دهد که «چرا اینقدر نابرابری وجود دارد؟» و برای اینکار از داستان‌های زندگی‌اش و اسطوره‌های مشهور ــ از ادیپ و فاوست گرفته تا فرانکشتاین و ماتریکس ــ استفاده می‌کند.

دیگر این‌که نویسنده در همان مقدمه توضیح می‌دهد که اگر نتوانیم اقتصاد را به زبانی که دیگران می‌فهمند توضیح دهیم خودمان هم نمی‌دانیم اوضاع از چه قرار است؟ پس هدف این کتاب ساده‌کردن صرف مسائل نیست، مثل بعضی کتاب‌ها که مثلا فیزیک کوانتوم را برای نوجوانان توضیح می‌دهند. هدف این کتاب بیشتر به دست‌دادن روایتی قابل فهم از اقتصاد است که اهمیت آن در زندگی شهروندان به هیچ وجه بر کسی پوشیده نیست.

نویسنده همچنین در این کتاب به شدت نئولیبرالیسم و بانکداری عصر فعلی را مورد نقادی قرار می‌دهد. نقد او به کارکرد نظام بانکی یک علت ساده دارد: افزایش سطح نابرابری و فاصله‌ی طبقاتی. همان‌طور که او در مقدمه توضیح می‌دهد، که در این کتاب از اصطلاحات تخصصی اقتصاد خبری نیست، او در سرتاسر این کتاب هیچ اشاره‌ای به نئولیبرالیسم نمی‌کند، اما در فصل چهارم کتاب که عنوان «جادوی سیاه بانکداری» را بر آن گذاشته روندی را نشان می‌دهد که می‌توان عبارت تخصصی مالی‌سازی (Financialization) را در آن شناسایی کرد که در قلب اقتصاد نئولیبرالیسمی قرار دارد. عنوان «جادوی سیاه بانکداری» هم دقیقاً ناظر به همین بخش از فرایند بانکداری است که با انتقاد شدید او روبه‌روست.

نویسنده در این کتاب جذاب با زبانی ساده توضیح می‌دهد که پول از کجا می‌آید. او می‌نویسد پول ابداع شد تا بدهی‌ها را ثبت کند و این یعنی بدهی و پول از عهد باستان به این‌سو با هم بوده‌اند. اولین نوشته‌ها حساب و کتاب ثبت شده‌اند برای نشان‌دادن این‌که چقدر کارگران مزرعه مازاد تولید شده، مثل گندم، طلب دارند. اما این دگرگونی از جامعه‌ فئودالی به جامعه‌ بازار بود که بدهی را به «عامل اصلی» بدل کرد هیچ سودی بدون بدهی در کار نیست، زیرا کسب‌وکارها برای رشد نیاز به قرض‌کردن دارند. بزرگ‌شدن بدهی هم موجب بروز بی‌ثباتی می‌شود و هم فروپاشی اقتصادی را محتمل‌تر می‌کند، اما همین بدهی، و نه زغال‌سنگ، بود که «بدل به سوخت واقعی موتور انقلاب صنعتی شد.»

فرهاد اکبرزاده مترجم و ویراستار پرکار این سال‌هاست که عمده ترجمه‌هایش در حوزه زیبایی‌شناسی چپ است. از میان ترجمه‌های منتشر شده او می‌توان به «استتیک و ناخرسندی‌هایش»، «ناخودآگاه زیباشناختی» و «آینده تصویر» هر سه از ژاک رانسیر، «هنر و مالتیتود: ۹ نامه درباره هنر، به همراه دگردیسی، هنر و کار غیر مادی» نوشته آنتونیو نگری، «فوکو و ادبیات داستانی: کتاب تجربه» نوشته تیموتی الیری و «جورجو آگامبن» نوشته آلکس موری اشاره کرد.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...