همزمان با نودوششمین سالگرد تولد شاهرخ مِسکوب، شاهنامه‎‌پژوه شهیر ایرانی، کتاب مهم او در تحلیل مضمونی داستان رستم و اسفندیارِ شاهنامه، برای بار دهم از سوی انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد.

مقدمه‌ای بر رستم و اسفندیار شاهرخ مسکوب

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، شاهرخ مِسکوب در ۲۰ دی سال ۱۳۰۴ در شهرستان بابل متولد شد و در ۲۳ فروردین ۱۳۸۶ از دنیا رفت. ازو آثار فراوانی به‌ویژه در حوزه اندیشه و نیز پژوهش‌های ادبیات فارسی و خاصه شاهنامه باقی مانده است. دو نمونه برجسته از این دست، «سوگ سیاوش: در مرگ و رستاخیز» و نیز «مقدمه‌ای بر رستم و اسفندیار» است. انتشارات علمی و فرهنگی کتاب اخیر، یعنی مقدمه‌ای بر رستم و اسفندیار، را به تازگی و نزدیک به روزهای تولد این نویسنده، برای نوبت دهم بازچاپ کرده است.

داستان رستم و اسفندیارِ بازتاب‌یافته در شاهنامه فردوسی، یکی از طولانی‌ترین داستان‌های شاهنامه و از نظر ادبی از درخشان‌ترین بخش‌های آن به حساب می‌آید. این داستان به رزم شاهزاده اسفندیار و رستم، پهلوان نام‌آشنای زابلیِ شاهنامه، اختصاص دارد. اسفندیار قهرمان دین زرتشت است. او با انگیزه‌های بهدینی و گسترش زمین از «بت‌پرستان» و هدایت «بی‌رهان» به راه دین می‌جنگد و در ابتدای گفت‌وگو با رستم به صراحت می‌گوید که کمر از بهر دین بسته است. البته نیم‌نگاهی نیز به قدرت پس از پدر دارد و به تعبیر مِسکوب: فرشته‌ای فارغ از امیال دنیای دون نیست، انسانی است با سرشتی زمینی و آسمانی. ص ۳۷.

شاهرخ مِسکوب در کتاب مقدمه‌ای بر رستم و اسفندیار، همان‌طور که از نامش برمی‌آید بر این داستان شاهنامه که در نهایت به هماوردی اسفندیار با رستم ختم می‌شود تمرکز کرده است؛ اسفندیار رویین‌تنی (جز در چشم) که از سوی پدر شاهِ قدرت‌پرستش، گشتاسپ، در ظاهر برای جنگ با رستم و در باطن با هدف از میان رفتن و حذف شدن روانه جنگ شده است.

مِسکوب در کتاب با نهایت روانی و شیوایی قلم، بیشتر با دستمایه‌های مضمونی داستان رستم و اسفندیار و ابعاد اندیشه‌برانگیز آن کار دارد. مضامینِ بی‌زمانی انسانی‌ای همچون قدرت‌پرستی، مکر، مرگ، خردمندی، تعصب، غرور و... البته بازنمایی ظرافت‌های هنری فردوسی در داستان‌گویی نیز محلّ توجه مِسکوب در این کتاب است. با این حال بیش از فُرم و قالب، محتوای حماسه در این کتاب موضوع واکاوی‌های مِسکوب است.

شایسته توجه است که این کتاب در سال‌های ابتدایی از سوی انتشارات امیرکبیر در سال ۱۳۴۲ چاپ شده و سال‌ها هم این انتشار حتی تا یکی دو دهه گذشته ادامه می‌یابد. در ادامه انتشارات علمی و فرهنگی (و در آن زمان به صورت همزمان در کتاب‌های جیبی مؤسسه فرانکلین) مسئولیت چاپ این اثر خواندنی را بر عهده می‌گیرد. این را هم باید گفت که چاپ مقدمه‌ای بر رستم و اسنفدیار محدود به این دو نشر نیست و از سوی ناشرانی دیگری هم گاه‌گاه در این سال‌های بلند حیات منتشر شده است.

همان‌طور که پیشتر گفته شد، چاپ جدید و دهم مقدمه‌ای بر رستم و اسفندیار شاهرخ مِسکوب در سال ۱۴۰۰ و در شمارگان ۱۰۰۰ به همراه اصل داستان رستم و اسفندیار (چاپ مسکو) با قیمت ۴۷ هزار تومان و به وسیله انتشارات علمی و فرهنگی در دسترس علاقه‌مندان و کتابخوانان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...