یکی از نسخه‌های قدیمی دیوان حافظ که سال‌ها پیش به سرقت رفته بود، ماه مارس در ساتبیز به حراج گذاشته می‌شود.

به گزارش ایسنا به نقل از گاردین، قدمت این نسخه از دیوان حافظ که طلاکاری شده است به سال ۱۴۶۲ میلادی (۵۵۸ سال پیش) بازمی‌گردد و یکی از اولین نسخه‌های اثر این شاعر پرآوازه ایرانی است که در سال ۱۳۹۰ میلادی درگذشت. 

این نسخه از دیوان حافظ توسط هنرمند خوشنویس شیخ محمد پیر بداقی تزئین شده و یکی از مجموعه آثار متعلق به جعفر قاضی، مجموعه‌دار هنرهای اسلامی است که در سال ۲۰۰۷ در آلمان درگذشت، اما پس از آن وارثانش متوجه شدند بسیاری از کتاب‌های قدیمی او به سرقت رفته است. 

در سال ۲۰۱۱ پلیس آلمان ۱۷۵ اثر سرقت‌شده از این مجموعه را کشف کرد، اما از نسخه قدیمی دیوان حافظ همچنان اثری نبود. پس از آن پلیس آلمان جایزه ۵۰ هزار یورویی برای پیدا کردن این کتاب پیشنهاد داد و سرانجام در سال ۲۰۱۹ «آرتور برند» کارآگاه آلمانی آثار هنری توانست این نسخه خطی نفیس را ردیابی کند. او پیش‌تر نیز توانسته بود یک جفت اسب برنزی متعلق به «آدولف هیتلر» و همچنین یکی از آثار به‌سرقت‌رفته «پیکاسو» را کشف کند. 

«آرتور برند» در گفت‌وگویی با خبر فرانسه گفته است که در اواخر سال ۲۰۱۸ تماسی از یک دلال ایرانی آثار هنری دریافت کرده که مدعی بوده ایران از او خواسته تا این نسخه قدیمی از دیوان حافظ را ردیابی کند. 

سرانجام جست‌وجوهای «آرتور برند» به مردی در لندن رسید که این نسخه از دیوان حافظ را نگهداری می‌کرد، اما از ماجرای سرقتی بودن آن و این که بسیاری از جمله دولت ایران در پی آن هستند خبر نداشت. مرد خریدار که بسیار عصبانی بود برای پس گرفتن پولش به پاریس رفت، اما «آرتور» برند او را متقاعد می‌کند که کتاب را به مقام‌های آلمانی تحویل بدهد، چون در غیر این صورت، این نسخه ارزشمند مجددا و این‌بار شاید برای همیشه ناپدید می‌شد. 

حالا وارثان جعفر قاضی (صاحب اصلی نسخه دیوان حافظ) که پیش‌تر نیز بسیاری از نسخه‌های خطی او را به حراج گذاشته بودند قرار است دیوان حافظ را در تاریخ اول آوریل در حراجی ساتبیز به حراج بگذارند و قیمت اولیه ۸۰ هزار تا ۱۲۰ هزار یورو برای آن درنظر گرفته شده است. حراجی ساتبیز پیش‌تر ۶۰ اثر از مجموعه متعلق به جعفر قاضی را به فروش رسانده است. 

«بندیکت کارتر» متخصص حراجی ساتبیز در این‌باره می‌گوید که در ایران و جهان احترام بسیار فراوانی برای حافظ قائل هستند. پیدا کردن نسخه‌ای باکیفیت از دیوان حافظ به اندازه کافی نادر است، به‌خصوص این‌که این نسخه توسط یک خوشنویس معروف و با تذهیب‌های باکیفیت مزین شده است. او همچنین اظهار می‌کند در حالی که از علاقه ایران به داشتن این نسخه چیزهایی خوانده است اما حراجی ساتبیز تاکنون هیچ تماسی در این‌باره دریافت نکرده است و این نسخه به صاحبان اصلی آن یعنی خانواده قاضی برگردانده شد و آن‌ها تصمیم گرفتند آن را به حراج بگذارند.

................ هر روز با کتاب ...............

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...