چهارمین چاپ کتاب «حلاج الاسرار: اخبار و اشعار» با ترجمه بیژن الهی توسط نشر بیدگل روانه بازار اندیشه ایران شد.

حلاج الاسرار: اخبار و اشعار بیژن الهی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر،‌ نشر بیدگل چهارمین چاپ کتاب «حلاج الاسرار: اخبار و اشعار» را با شمارگان هزار نسخه، ۲۲۰ صفحه و بهای ۲۸ هزار تومان منتشر کرد. چاپ نخست نشر بیدگل از این کتاب سال ۹۳ با شمارگان دو هزار نسخه و بهای ۱۶ هزار تومان منتشر شده بود. زنده‌یاد بیژن الهی (درگذشته به سال ۱۳۸۹) کتاب «حلاج الاسرار» را برای نخستین بار در سال ۱۳۶۲ منتشر کرد. سال‌های پیش از انقلاب اسلامی ایران، اشعار این کتاب از سوی انتشارات «انجمن فلسفه ایران» منتشر شده بود. زنده‌یاد الهی در مقدمه این کتاب، اشاره می‌کند که چاپ انتشارات انجمن فلسفه که در سال ۱۳۵۴ منتشر شد، بدون اطلاع او بوده و بر این اساس غلط‌های بسیار داشت.

این کتاب شامل ترجمه نثرهای عرفانی منصور حلاج و برخی اشعارش است. الهی در بخشی از مقدمه خود بر این کتاب نوشته است: «… حلاج گرچه خود زاده بیضای فارس بود، چون در واسط و بصره بار آمده بود، فارسی هیچ نمی‌دانست. شعرهای ما گزینه‌ای است از میان هشتاد و هفت پاره تازی.... نثرها نیز تاکنون رنگ چاپ را به خود ندیده بودند…»

حسین بن منصور بیضایی، ملقب به منصور حلاج، عارف نامی و شهیر قرن سوم هجری است که به جرم سخن «انا الحق» که مصداق کفرگویی به حساب می‌آمد به دار کشیده شد. البته مولانا در کتاب «فیه ما فیه» و شیخ روزبهان بقلی شیرازی در کتاب «شرح شطحیات» با تفسیر جمله «انا الحق» آن را نه مصداق خدایی بلکه مصداق بندگی محض دانستند. اکثر شاعران فارسی زبان که به عرفان نیز شهره‌اند در سروده‌های خود از حلاج نام برده‌اند.

................ هر روز با کتاب ...............

معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...
بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...