سرویراستار دایرةالمعارف نهجالبلاغه گفت: تاکنون هزاروپنجاه مدخل برای این دایرةالمعارف در نظر گرفته شده است که حدود ۲۳۰-۲۴۰ مدخل ارجاعی و بقیه مدخل اصلی هستند.
به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، در چهارمین قسمت از برنامه «سوره؛ فصل نهج البلاغه» موضوع «بلاغت و نهج البلاغه» با حضور احمد خاتمی سرویراستار دایرةالمعارف نهج البلاغه و عضو هئیت علمی دانشگاه شهید بهشتی مورد بحث و گفتگو قرار گرفت.
پیش از آغاز گفتگوی اصلی برنامه، در بخش معرفی و بررسی شرحها و ترجمههای نهجالبلاغه ترجمه ناهید آقامیرزایی از نهج البلاغه مورد بررسی قرار گرفت و سپس گفتگوی دیانی با خاتمی آغاز شد.
وی درابتدای این گفتگو از خاتمی خواست تا کمی درباره پروژه دایرةالمعارف نهجالبلاغه که وی سرویراستاری آن را به عهده دارد توضیح دهد.
خاتمی پاسخ داد: دائرةالمعارف نهج البلاغه از سال گذشته شروع شده و پشتیبانی آن را بنیاد نهج البلاغه به عهده دارد؛ پیش بینیمان این است که احتمالاً بیش از یکسال دیگر زمان نیاز داریم تا به یک نتیجه مطلوب برسیم البته بنا به پیشنهادی که این بنیاد داشته قرار براین شده که دایرةالمعارف از لحاظ کمی خیلی گسترده نشود اما از لحاظ کیفی بتواند نیازهای اولیه مراجعه کنندگان را پاسخگو باشد. تاکنون هزاروپنجاه مدخل برای این دائرةالمعارف در نظر گرفته شده است که حدود ۲۳۰-۲۴۰ مدخل ارجاعی و بقیه مدخل اصلی هستند. سعیمان براین است که مداخل بین ۵۰۰ تا هزار یا در موارد استثنایی در ۱۵۰۰ کلمه تألیف شود. پنج گروه نویسنده با ما در حال همکاری هستند؛ گروه کتابشناسی، گروه ادبیات هنر، گروه تاریخ، گروه مفاهیم قدیم و گروه مفاهیم جدید. استدعای من از تمام اهالی علم و علاقمندان به نهجالبلاغه این است که به این گروه بپیوندند، مدخلی را انتخاب کنند وبرای آن بنویسند تا یک دایرةالمعارف در شأن و منزلت نهج البلاغه فراهم شود.
دیانی سپس به موضوع اصلی گفتگو پرداخت و از خاتمی پرسید که وقتی از بلاغت حرف میزنیم از چه چیزی حرف میزنیم؟
این استاد دانشگاه گفت: عموم محققان و ادبا درباره بلاغت که صحبت کردند، بلاغت را رعایت حال مخاطب درنظر گرفتند و سخن گفتن به اقتضای حال و مکان را نشانه بلاغت دانستند و برای این کار معتقدند که ما برای اینکار یک بلاغت کلامی داریم، یک بلاغت متکلم. یعنی هرکسی هم ابزار ادبی در اختیار داشته باشد نتواند کلام بلیغ را ارائه بدهد و بلاغت را به معنای دقیق خودش محقق کند. به بیان دیگر صرف استفاده از ابزارهای ادبی و کلامی بلاغت را رقم نمیزند و بلاغت یک مفهوم انتزاعی از جو حاکم بر متن است بنابراین کسانی که سعی میکنند بلاغت را در یک مصرع به نمایش بگذارند ممکن است که بتوانند یک عبارت ادبی را رقم بزنند ولی از این بیت ومصرع و اینها نمیتوان به این نتیجه رسید که نویسنده بلاغت دارد. برای آشنایی با بلاغت نهج البلاغه باید یک خطبه و نامه بررسی شود. ممکن است کسانی با همه آرایه های ادبی آشنا باشند اما نتوانند بلاغت را در کارخودشان حاکم و خوانندگان زیادی را پیدا کنند بنابراین نشانه اعلای بلاغت این است که خواننده و شنونده تحت تأثیر قرار بگیرد و حالش دگرگون شود و اگر این اتفاق نیفتد بلاغتی صورت نگرفته است.
خاتمی افزود: تاثیرپذیری هم الزاماً به معنی اضافه کردن دانش و درک نیست و میتواند روی خرد انسانی یا احساسات تأثیر بگذارد مثلاً اینکه بگوییم «وصاف الحضره» شیرازی یک متن بلیغ است بنده قبول ندارم با وجود اینکه ممکن است از همه آرایه های ادبی هم در این متن استفاده کرده باشد. مثل شعر سعدی که سرتاپا بلاغت است اما اشعار خاقانی با وجود آرایههای مختلف ادبی حداقل در قصیدههایش بلاغت لازم را ندارد بنابراین بلاغت را میتوان جو حاکم بر متن دانست و متن گوشنواز با متن دلنواز فرق دارد. غرض امام هم از ادای خطبه این بوده که روی مخاطب تأثیرگذار باشد و مخاطب پیام امیرالمومنین (ع) را گرفته باشد. بنابراین به عقیده من، بلاغت ناظر به همه متن است و ویژگی یک جمله یا ترکیب نیست اگرچه ممکن است خیلیها با این نظر من مخالف باشند اما مبنای بحث امشب ما براین اساس است. ولی به طورکلی فکر میکنم باید به بلاغت با ذهنیت گستردهتری نگاه کرد و درنظر گرفت.
دیانی سپس پرسید که ما با فرهنگی روبرو هستیم (فرهنگ عرب) که بلاغت یکی از عناصر آن فرهنگ است. اینکه گفته میشود که بلاغت در میان مردم عرب جایگاه ویژهای داشته به چه معناست؟
استاد دانشگاه شهید بهشتی گفت: از ادبیات دوره پیش از اسلام که به ادبیات جاهلی معروف است و البته منظور از جاهلی در اینجا این است که به دین اسلام نگرویده بودند نه اینکه بی فرهنگ بودند، مسابقات سرودن شعربرپا میشد و شعرا و خطبای بسیاری در جهان عرب حضور داشت و گوش مردم هم آشناست لذا در مجالس مختلف شعرخوانی مردم حاضر میشدند، قریشیان به عنوان داور حاضر میشدند و برنده را انتخاب میکردند. جایی خواندم که حتی گاهی یک شاعر روی یک شعریا قصیده یکسال کار میکرد. در نهج البلاغه هم بخشی از ادبیات عرب مورد استشهاد امام قرار گرفته و ایشان از پیشینه ادبیات عرب استفاده کرده است. پس اهالی عرب ذائقه شعرخوانی و نویسندگان حرفهای دارند و با ادبیات مأنوس و علاوه برشعر به خطبه خوانی هم علاقمند هستند.
مجری برنامه سپس بیان کرد آیا بلاغت، شعر و خطبهها فقط نیازهای زیباشناختی و روانشناختی مردم را تأمین میکرد یا کارکردهای دیگری هم داشت؟
خاتمی گفت: به نظرم بخشی از ادبیات عرب، مفاخره است و نوعی فخرفروشی میان قبایل مختلف عرب حکمفرما بوده است ولی یک وجه عمومیتر بلاغت تأثیرگذاری روی مخاطب است.
دیانی سپس گفت: با این جایگاه و پیشینه جایگاه نهج البلاغه کجاست که انقدر مورد توجه بوده که خود سیدرضی برای آن واژه «نهج البلاغه» را انتخاب میکند؟
وی توضیح داد: «نهج البلاغه» به عنوان یک کتاب خاص حسابش با کلمات و سخنان امام علی (ع) متفاوت است. مجموع آنچه در نهج البلاغه است یک بیستم مطالب و منابعی است که ما از امیرالمومنین در دست داریم و نهایت گزینش ما در مرحله ادبی این است که سیدرضی از میان خطبهها و نامهها مجموعهای را فراهم کرده است. نکته دیگر اینکه مخاطب نهج البلاغه، عموم مردم نیستند، خاص الخواص هستند. نهج البلاغه سنگ محکی در درجه اول برای ادبیات عرب و در درجه بعدی برای ادبیات فارسی است. بنابراین نمیتوانیم اصرار کنیم همه نهج البلاغه را بخوانند چون متن سادهای نیست و با قرآن خیلی تفاوت دارد. این کتاب خاصه ادبا و بلیغان است و خیلی از خطبای عرب گفتند با خواندن خطبههای نهج البلاغه بلیغ شدیم بنابراین در کشور ما هم ادبا و کسانی که سواد ادبی دارند میتوانند از این کتاب بهره ببرند چنانکه سیدرضی خودش یک ادیب فرهیخته وبا سابقه بوده است.
دیانی در ادامه خطاب به خاتمی گفت: اثبات این سخن که نهج البلاغه و آنچه که گزینش شده مجموعه سخنان امیرالمومنین (ع) است امر شهودی است یا یک کار فنی است؟
سرویراستار دایرةالمعارف نهج البلاغه ادامه داد: قطعاً اینطور نیست که سیدرضی بخواهد فقط یک کتاب فنی بنویسد واو میخواسته با تألیف نهج البلاغه یک متن معیار ادبی ارائه دهد و تفکرات شیعه را منظم مدون کند چون شیعه در زمان سیدرضی جایگاه قدرتمندی داشته است و چه بسا یکی از اهداف این کتاب این باشد که یک مانیفست برای شیعه باشد چون سیدرضی یک شخصیت سیاسی هم بوده ومشاغل و مناصب سیاسی هم داشته است. بنابراین به نوعی میتوان گفت عزت شیعه در گروی اقدامات سیدرضی است. نکته دیگر اینکه امام از بلاغت فقط دنبال تأثیرگذاری نبوده بلکه به دنبال این بوده که چه چیزی را چگونه بگوید که آیندگان بفهمند. یکی از اغراض بلاغت این است که حرف را به صراحت و آشکار بیان نکند. نهج البلاغه برای عالمان شیعه به جهت اینکه کتاب معرفتی و کلامی است، یک غنیمت به شمار میآید.
دیانی سپس پرسید آیا شارحان و کسانی که به نهج البلاغه نظر داشتند هم به این جنبه بلاغی سیدرضی توجه داشتند؟
خاتمی گفت: من فکر میکنم جمعآوری نهج البلاغه کار خیلی مهم و وقتگیری است و اگر سیدرضی عمر طولانیتری پیدا میکرد کار خودش را شرح میداد. از مقدمهای هم که نوشته اینگونه استنباط میشود و این یک حرف کلی است که هرجا بحث از ادبیات بوده سخن از نهج البلاغه به میان میآمده است.
مجری برنامه در ادامه گفت: در میان کسانی که به نهج البلاغه توجه داشتند، نام ابن ابی الحدید زیاد شنیده میشود به نظر شما چه چیزی باعث شده بود که ابن ابی الحدید مجذوب نهج البلاغه باشد؟
این استاد دانشگاه پاسخ داد: حتماً یکی از دغدغههای ابن ابی الحدید دغدغههای ادبی است و شاید ادیبترین فردی که به شرح نهج البلاغه پرداخته است ابن ابی الحدید است و جالب اینکه او از اهل سنت و معتزلی مذهب است؛ جالبتر اینکه به فضل امام واقف است. ابن ابی الحدید شارح ممتاز نهج البلاغه است و همه جهات را در نظر گرفته است اما بیشترین بخشی ممتازی که برایش برجسته شده، بخشهای ادبی آن است.
خاتمی در ادامه بخشی از سخنان ابن ابی الحدید درباره نهج البلاغه را خواند.
دیانی گفت: در برخی ازمتون میخوانیم که امیرالمومنین در برخی از مواقع و خطبههای نهج البلاغه سخت صحبت کردند و همین محل شکلگیری برخی از شبهات شده است که روزگار ایشان روزگار سجع گویی نبوده است آیا این نقد درست و بجاست؟
این پژوهشگر بیان کرد: به نظرم این نقد وارد نیست چون توانمندی ادبی درمیان اعراب از پیش از اسلام هم وجود داشته است و یک ادیب عرب همیشه می توانسته از سجع و موازنه و اینها استفاده کند. بسیاری از ا صطلاحات علوم ادبی و تعاریف و تصانیف برپایه قرآن است. یعنی قرآن مهد علم معانی، بیان، بدیع ونمونه اعلای بلاغت است. مثلاً اکثر مثالهای عبدالقاهر جرجانی، قرآنی است و سیدرضی نهج البلاغه را با این تعبیر معرفی میکند که کلام امیرالمومنین (ع) مشرع بلاغت و نشا فصاحت است. یعنی بلاغت و فصاحت را در نهاد ایشان میداند. بنابراین این نقد از پایه سست است. مضاف براینکه در فاجعه کربلا، سپاه یزید خطاب به حضرت زینب (س) میگویند همانند پدرش سجع گوی است. منتها تنها ملاک سجع گویی امام علی (ع) نهج البلاغه نیست.
سپس مجری برنامه پرسید برخی معتقدند اگر نهج البلاغه نهایت بلاغت است خیلیها نمیتوانند با آن ارتباط برقرار کنند؟
خاتمی پاسخ داد: چون این کتاب مخاطبان خاص خودش را دارد ضمن اینکه اگر کلام حضرت را بخواهید میتوانید به مجموعه موسوعههای امام علی (ع) مراجعه کنید.
دیانی در پایان این پرسش را بیان کرد آیا اگر با معیارهای مدرن و پست مدرن و معاصرهم ظرافت و لطافتها و آنچه که منتقد ادبی به عنوان نقطه قوت یک متن قلمداد میکند آیا باز هم نهج البلاغه در حد اعلا خواهد بود یا فقط با معیارهای سنتی قابل بررسی است؟
این استاد دانشگاه پاسخ داد: تا جایی که من اطلاع دارم با علوم بلاغی جدید هم نهج البلاغه قابل تفسیر و تحلیل است و به نظرم اگر اهل ادبیات کسانی باشند که بلاغت سنتی و مدرن را خوب بشناسند و زبان عربی هم بدانند میتوانند به مفاهیم جدیدی در بلاغت در نهج البلاغه دست پیدا کنند و ارزش افزودهای برای متن ایجاد میکنند. نکته دیگر اینکه از روی ترجمه نهج البلاغه نمیتوان روی آن کار کرد. چون ترجمه در هرزبانی اتفاق بیفتد چند درجه آن زبان را کاهش میدهد و خیلی سخت است که بتوان معنا و مفهوم آن را انتقال داد. پس نهج البلاغه در جا و درزبان خودش قابل بررسی است.
................ هر روز با کتاب ...............