طب اسلامی (پزشکی اسلامی Islamic Medicine). کتابی به زبان انگلیسی درباره تاریخ علوم پزشکی در اسلام، نوشته "مانفرد اولمان". مؤلف کتاب را به آلمانی نوشته و "جین وات" دست‌نویس آن را به انگلیسی ترجمه کرده است. کتاب مشتمل است بر مقدمه و 8 فصل. به نظر مؤلف، عنوان "پزشکی عربی" برای نظام پزشکی کشورهای عربی (اسلامی) در قرون وسطا مناسب نیست، زیرا بسیاری از پزشکان این دوره و اتفاقاً برجسته‌ترین آن‌ها، همچون رازی، اهوازی، و ابن‌سینا، ایرانی بوده‌اند، هر چند آثار علمی خود را به عربی نوشته‌اند.

همچنین با آن که بسیاری از پزشکان دوره اسلامی، مانند حنین بن اسحاق، مسیحی و برخی از آنان چون ابن میمون، یهودی بوده‌اند، همه آنان در فضای فرهنگ اسلامی می‌زیسته‌اند. از این رو، پزشکی اسلامی عنوان مناسب‌تری است، زیرا مقصود از اسلام در این عبارت نیرویی فرهنگی است که جریان‌های فرهنگی متعددی را در یک جا گرد آورد و آن‌ها را پیش راند. اولمان سپس از آثار لوسین لوکلر، ادوارد براون و سیریل الگود درباره تاریخ پزشکی و سرانجام، از جلد سوم تاریخ متون عربی اثر فؤاد سزگین و کتاب قبلی خود یاد و درباره این آثار قضاوت غیر منصفانه می‌کند (پزشکی در اسلام).

عناوین و مطالب مطرح شده در فصول هشت‌گانه این کتاب به این شرح است: پزشکی در میان اعراب دوره جاهلی و در روزگار امویان عصر مترجمان و نهضت ترجمه آثار یونانی، سریانی، فارسی، هندی به عربی، پژوهش در تاریخ پزشکی اسلامی که مؤلف در آن آثار برخی مشاهیر (و نه پزشکان برجسته) دوره اسلامی را برشمرده و در پایان فصل، به تاثیر پزشکی دوره اسلامی در غرب اشاره کرده است؛ علم طبیعی (فیزیولوژی) و کالبدشناسی شامل مباحثی درباره نظریه‌های عناصر و اخلاط اربعه و گردش خون، آسیب شناسی، قابلیت سرایت بیماری‌ها، اغذیه و ادویه، پزشکی و رابطه آن با جادو و اختر شماری.

گرچه عنوان هر هشت فصل با عناوینی که مؤلف برای فصل‌هایی از کتاب پزشکی در اسلام اختیار کرده مطابقت دارد، میان مطالب مطرح شده در این دو کتاب تفاوت بسیار است. حجم اندک اثر نسبت به وسعت موضوع نشانه آن است که مؤلف قصد نگارش کتابی حرفه‌ای نداشته، مع الوصف نمی‌توان از برخی کوتاهی‌های شگفت مؤلف چشم‌پوشی کرد. مثلاً وی از نقش بیمارستان جندی شاپور و فرهیختگان برجسته آن به ویژه خاندان بختیشوع، در شکل‌گیری پزشکی اسلامی و حمایت از نهضت ترجمه یادی نکرده است. یا در فصل سوم به آثار پزشکی امثال ابن رشد و ابن میمون و عبداللطیف بغدادی اشاره شده در حالی که آثار پزشکی اینان چندان مهم نیست که در کتاب مختصری درباره تاریخ پزشکی از آن‌ها یاد شود، اما از ذکر برخی پزشکان نامدار غفلت شده است.

این کتاب در 1978 در مجموعه پژوهش‌های اسلامی دانشگاه ادینبرو (اسکاتلند) با مقدمه‌ای از "مونتگمری وات" (ویراستار مجموعه) به چاپ رسیده است.

 یونس کرامتی. فرهنگ آثار ایرانی اسلامی. سروش

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...