چند هزار سال ادبیات و تأثیرش بر جهان ما | شهرآرا


کتاب «جهان مکتوب» [The written world : the power of stories to shape people, history, civilization] از آن کتاب‌هایی است که شما را عاشق ادبیات می‌کند و اگر پیش از خواندن آن، عاشق ادبیات بوده باشید، به عشق شما عمق بیشتری می‌بخشد و سبب می‌شود از اینکه عاشق ادبیات هستید، بر خود ببالید؛ چرا که به شما نشان می‌دهد عاشق یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین پدیده‌های هستی شده‌اید؛ پدیده‌ای که بنا به آنچه در عنوان فرعی کتاب آمده است، «به تاریخ شکل داده است (?How Literature shaped History)». آری! در این کتاب خواهید دید که ادبیات «شکل‌دهنده تاریخ» در بسیاری از بزنگاه‌های مهم تاریخی بوده است.

جهان مکتوب» [The written world : the power of stories to shape people, history, civilization]

بنابراین، این کارکرد جدید متون ادبی را، می‌نشانیم در کنار انواع و اقسام کارکردهایی که ادبیات در ساحت‌های‌ شناختی، عاطفی، ارادی و حتی گفتاری و رفتاری انسان داشته است، دارد و خواهد داشت. در این نوشتار، ضمن مرور سریع و گذرای بعضی فصول و مطالب کتاب، به یک نکته جالب و درس‌آموز درباره آن اشاره می‌کنیم.

مارتین پوکنر [Martin Puchner] نویسنده در فصل اول، با عنوان «کتاب بالینی اسکندر» که عبارت «336 پیش از میلاد، مقدونیه» را بر پیشانی خود دارد (هر یک از 16 فصل کتاب با اشاره به یک تاریخ و جغرافیای خاص آغاز می‌شود)، به تأثیر مهمی که حماسه «ایلیادِ» هومِر بر نوع نگاه و شیوه رفتار اسکندر مقدونی داشته است می‌پردازد و نشان می‌دهد که یک اثر ادبی، چگونه می‌تواند به کتاب بالینی یک جهان‌گشا تبدیل شود؛ به‌گونه‌ای که اسکندر، در طول لشکرکشی‌های نظامی‌اش، همواره آن کتاب را با خود حمل می‌کرد و هر شب آن را زیر بالشش قرار می‌داد (ص27). در ادامه، نویسنده به حدود 1500سال قبل از فتوحات اسکندر بازگشته و فصل دوم کتابش، با عنوان «پادشاه گیتی: از گیلگمش و آشوربانیپال» را، با عبارت «حدودِ 1844 پیش از میلاد، بین‌النهرین» می‌آغازد. در این فصل، نخست با «آستن هنری لایارد» انگلیسی آشنا می‌شویم که با اینکه باستان‌شناس نبود، اما به سال 1845 میلادی و در نزدیکی موصل عراق امروزی، نخستین روایت مکتوب تاکنون به‌دست‌آمده از بشر، یعنی «حماسه گیلگمش» را، به صورت لوح‌هایی گِلی با خط میخی سومری یافت. در این فصل، ضمن آشنا شدن با خط داستانی این حماسه کهن، با «آشوربانیپال» حاکم سومری در حدود 670 پیش از میلاد نیز آشنا می‌شویم که حماسه گیلگمش را می‌ستود و سبب بقای آن شد. او دستور داد که این حماسه به دفعات نسخه‌برداری (با همان لوح‌های گلی) شود و به عنوان راهی برای حفظ قلمرو و همگون‌سازی فرهنگ‌های بیگانه، به سرزمین‌های دوردست لبنان، پارس و مصر فرستاده شود (ص71).

پس از پرداختن به دو متن بنیادین «ایلیاد» و «حماسه گیلگمش» که از پشتیبانی پادشاهان قدرتمندی چون اسکندر و آشوربانیپال برخوردار بودند و از آن طرف، به افزایش دوام این پادشاهان نیز کمک کردند (ص75)، نویسنده در فصل سوم، با سرآغاز «قرن ششم پیش از میلاد، بابِل»، به سراغ عهد عتیق و یکی از مهم‌ترین کاتبان آن، یعنی «عزرا» می‌رود که متخصص خط آرامی بود و به عنوان سردسته شماری دیگر از کاتبان، تلاش کرد تا با گردآوری متون پراکنده عِبری و سپس، ترجمه و تفسیر آن‌ها، کتابِ مقدس را برای مخاطبان عمومی قابل فهم کند (ص84). در فصل بعد، با عنوان «آموختن از بودا، کنفوسیوس، سقراط و مسیح» نویسنده به سراغ چهار شخصیت اثرگذاری می‌رود که هر چند خودشان چیزی ننوشتند، اما نوشته‌های به یادگار مانده از شاگردان آنان، بخش‌های مهمی از تاریخ بشر را شکل داده است.

او در ص118 چنین می‌نویسد: «هنگامی که [آموزه‌های گفتاری این چهار آموزگار] به نوشتار تبدیل شدند، به کمک نوآوری‌های فناورانه همچون پوست‌نوشته، کتاب، کاغذ و چاپ ترویج یافتند». جالب است که پرداختن به نوآوری‌های مرتبط با نوشتن، یکی از دغدغه‌های اصلی نویسنده در جای‌جای کتاب، و به‌طور ویژه، موضوع فصل هفتم کتاب، با عنوان «گوتنبرگ، لوتِر و جمهوری نوین چاپ» است. ناگفته نماند، بعضی موضوع‌های سایر فصل‌های کتاب عبارتند از: نخستین رمان تاریخ ادبیات جهان، یعنی «سرگذشتِ گِنجی» که حدود سال 1000میلادی، در ژاپن و احتمالا توسط بانو «موراساکی شیکیبو» نوشته شده است؛ «دُن‌کیشوت»، متن «مانیفست کمونیسم» به عنوان یک متن بنیادین مدرن؛ نوشته‌های آخماتووا و سولژنیستین و بالاخره «هری پاتر».

در پایان، اشاره به این نکته خالی از فایده نیست که نویسنده کتاب، در کنار مطالعه مقالات و کتب مربوط به موضوع پژوهشش، به چند سفر تحقیقاتی نیز رفته و تلاش کرده است تا از نزدیک، به مشاهده بعضی مکان‌ها و آثار به‌جای مانده، و همچنین، گفت‌وگو با افراد مرتبط با فصل‌های مختلف کتاب بپردازد. جالب است که نویسنده، به موازات نوشتن پیرامون یافته‌های جدی و تحقیقاتی حاصل از این مسافرت‌ها و در لابه‌لای آن‌ها، با قلم روان و شیرینش، گزارش‌های خواندنی، کوتاه و بامزه‌ای از سفرها و بعضی لحظات آن‌ها درج می‌کند که انصافا، خستگی خواندن بخش‌های جدی کتاب را از تن، و بهتر است بگوییم، از روان خواننده می‌تِکانَد؛ مانند ملاقات تصادفی با نوه یکی از شخصیت‌های نمایشنامه‌ای از دِرِک والکات، برنده نوبل ادبیات به سال 1992، در ساحل کشور تازه تأسیس کارائیبی سنت‌لوسیا با 160هزار نفر جمعیت (ص386). ضمنا ناگفته نگذاریم که این جناب والکات، به خاطر سرایش «اومروس (Omeros)» شعری حماسی به سبک هومر، و به خاطر خلق یک سنت حماسی بومی برای کشورش، سنت‌لوسیا نوبل ادبیات گرفته است؛ و فعالیت ادبی‌اش، درست همان کاری است که فردوسی بزرگ، حدود هزار سال پیش، برای ایران انجام داده است.

[کتاب «جهان مکتوب؛ چگونه ادبیات به تاریخ شکل داد؟» با ترجمه علی منصوری و توسط نشر بیدگل منتشر شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...