از خانه خدا تا خانه فاطمه(س) | اعتماد
نام کتاب، «دختر مکه» است که پیش از هر بررسی، لازم است به خاطر این سلیقه در انتخاب عنوان تفکربرانگیز و در عین حال ساده، به نویسنده آن، سید ابومحمد مرتضوی تبریک گفت. او به جای راضی شدن به الفاظ عربی پیچیده و سنتی که برای عموم مخاطبان امروز ایجاد فاصله میکند به ترکیبی از دو نام برسد که هر کدام واجد تعریف مشخصی است و همسازی آن دو کلمه، میتواند تعریف ملموس و عصری به دست دهد تا در بطن آن، دختری در یک جغرافیای مشخص تاریخی روایت شود و رابطهبندی آن دو واژه، زمینهساز برای هویتیابی و زایش فرهنگ او شود. انتشارات «نهاد ایران»، کتاب مدنظر را در ۱۶۰ صفحه با جلدی چشمنواز برای مخاطبان در ترکیبات رنگ آبی به طبع رسانده است تا نویسنده فرصت یابد واپسین یافتههای عصری خویش را تقدیم مخاطبان تیزبین خود کند. مرتضوی پیش از این تالیف، به پژوهشهای دیگری هم دست زده که حاصل آن، آثاری شده که درباره زندگی و شخصیتِ اوتاد و بزرگانی چون مام مومنان، خدیجه کبری، همچنین سالار شهیدان حسین ابن علی و سه دیگر، زینت عابدان، علی ابن حسین است که درود خدا بر همه این پاکان باد.
زندگی فاطمه(س) در 6 مرحله
مرتضوی، «دختر مکه» را در شش فصل مجزا، بخشبندی کرده تا با این اضلاع، نهایتا بتواند هندسهای از سیره تابناک بانوی دو عالم را ترسیم کرده باشد. در فصل نخست، زن در گذر تاریخ توصیف شده. فصل دوم، مسیر تکامل روحی و عوامل تاثیرگذار مانند خانواده این بانو تحلیل شده. در فصل سوم که به نظر میرسد گرانیگاه یا نقطه عطف این اثر باشد با واژگان «فاطمه، مدیریت زمان و زندگی» ترکیببندی شده است. درباره این فصل که حرفهای زیادی برای گفتن در این زمانه دارد، نکتههای افزونتری گفته خواهد شد. فصل چهارم که اهمیت آن هم بر هیچ خوانندهای پوشیده نخواهد ماند، حضرت فاطمه(س) به عنوان الگوی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زن مسلمان معرفی میشود. فصل پنجم، بانوی دو عالم را از نگاه پدر، همسر و دیگران بررسی میکند و در نهایت فصل پایانی، متن عربی خطبه پرمایه فدکیه در دسترس خوانندگان قرار گرفته که به نظر میرسد نیاز چندانی به آوردن آن نبود، زیرا مخاطب هدف در این تحقیق، بهطور عمده جوانانی هستند که به دنبال سبک زندگی ایدهآل میگردند و چه بسا توفیق یابند که با سیره نورانی و پویای آن حضرت پیوندی سازنده برقرار کنند. آنها بهطور عموم کاری با کلمات و معادلیابی تخصصی الفاظ ندارند. آنها در هیاهوی چهرههای خیرهکننده و سلبریتیها به دنبال زنی هستند که مربی حقیقی انسان امروز باشد.
ابومحمد مرتضوی در پیشگفتار خود با عنوان مینویسد: «شناخت همهجانبه شخصیتهای تاثیرگذار و تاریخساز و دستیابی به جزییات مواضع آنها یا ممکن نیست یا دشوار است، چون شناخت شخصیت هر کس، از علایم، آثار و نشانهها نشات میگیرد. بدیهی است دستیابی به همه آنها، امکانپذیر نیست، به ویژه اگر آن شخصیت معاصر نباشد و نشانهها مشمول مرور زمان شده باشند.»
در این چند سطر میتوان به دغدغه ذهنی نویسنده پی برد بدین شرح که وی عامل فاصله تاریخی سوژه و عصر امروز را برای شناخت یک شخصیت هدف، امری تقریبا ناممکن قلمداد میکند. اما بهطور فشرده باید نظر داشت که نویسنده در فصلهای نخستین به صورت هوشمند و خلاقانه، راهحلی منطقی برای این مشکل تاریخی طرح میکند تا شخصیت منحصربهفرد فاطمه زهرا درود خدا بر او باد را به مخاطبان کتاب بهتر بشناساند، زیرا با توجه به سه ویژگی کنشگری اجتماعی این بانو برای تربیت، دادرسی و تشکلسازی از آحاد مردم در زمانههای صلح و نبرد، همچنین پویشگری فکری برای مباحثه با رجال زمانه خویش که در فصلهای پایانی یاد میشود و سه دیگر، طاعات و بندگی مثال زدنی او را از ارکان مسلم برای پرتوافکنی آن حضرت برمیشمرد. پس بهطور آشکار این اضلاع شخصیتی میتوانند برای کاوش ژرف از رفتارهای فردی و اجتماعی آن بانوی عالمتاب به کمک یک پژوهشگر تاریخ آیند و ساز و برگهایی فرهنگی و معنوی برای او آماده کنند تا شناخت مطابق با واقع از این سوژه را امکانپذیر سازند. دغدغه مهمتر نویسنده در این کتاب نگاه زمینی به گفتار و سبک زندگی بانوی دو عالم است تا خواننده بتواند به فراخور ظرفیتش احساس همذاتپنداری کند. مرتضوی بر این باور است که برای بازنمایی شخصیت الگو، لازم است فرازهایی از زیستن سوژه برگزیده شود که در توان و ظرفیت الگوپذیر باشد. هم او که در عصر کنونی زندگی میکند. نسبتی که بتواند بین الگودهی و الگوپذیر به صورت معقول و جوششی ایجاد شود تا کاربردی بودن کتاب به اثبات برسد و مخاطب را برای رسیدن به جایگاه زن ایدهآل راهنما باشد.
بر پایه همین انگیزه، مرتضوی مینویسد: «جنبه دیگر زندگی فاطمه(س) زیست عادی و زمینی است که در منابع تاریخی و روایی درج شده و فهم آن برای مردم، مقدور بوده و کاملا الگوپذیر و قابل تحلیل است. از این نظر فاطمه(س) شخصیت منحصربهفردی است که نقشآفرینی ایشان چنان موثر و تعیینکننده واقع شد که نه تنها جامعه زیسته خود را تحت تاثیر قرار داد، بلکه در فرهنگ بشری تاثیری جاودانه گذاشت و نور خود را تا کرانههای جهان گسترش داد و مخالفان روشنی و روشنگری را ناکام کرد و تاب مقاومت را با همه سرسختیشان در درازمدت از آنان گرفت، چراکه او در یک خانواده اصیل و فرهیخته چشم به جهان گشود و زیرنظر پدری چون محمد(ص) آخرین پیامآور الهی و مادری چون خدیجه(س) بانویی که در عصر خودش سرآمد، فرزانه، کاردان و در منطقه، زبانزد و نام آشنا بود، پرورش یافت و از کودکی با فراز و فرود دنیا آشنا شد و سرد و گرم روزگار را تجربه کرد و در پیشبرد اهداف اسلام با پدر و مادرش همراه شد و در همه عرصهها وظایف خود را فراتر از انتظار به انجام رساند و به نیکی درخشید به ویژه آنگاه که رسول خدا چشم از جهان فرو بست و شرایط ویژهای بر جامعه نوپای اسلام حاکم شد. این شرایط، روش و سنت نبوی را در چالش قرار داد و برخلاف جلوه ظاهری جامعه، درون را دگرگون ساخت، عدهای را فریفت و با خود همراه کرد و بسیاری را سردرگم و خاکستری کرد».
احساس خطر
در این میان، تنها شماری از یاران ویژه رسول خدا واقعیت را احساس کردند، اما فضای حاکم، آنها را در حاشیه قرار داد و یارای مقاومتشان را سلب کرد. در چنین شرایطی، چشم امید به شخصیتهای منحصربهفرد دوخته میشود که شاید با حرکتهای حساب شده خود موج را بشکنند و راه اصلی را نشان دهند. چنین فردی در جامعه آن روز، کسی جز دختر رسول خدا نبود که بیش از همه، پیشآمدها را درک و خطر را احساس میکرد.
مجموعه پیش رو، ضمن اشاره به جایگاه قدسی حضرت فاطمه(س)، بیشترین تمرکز خود را به زندگی شخصی و عادی ایشان معطوف نموده و در حد مقدور، بخشهایی از زوایای زندگی فردی و اجتماعی آن حضرت را مورد بررسی و تحلیل قرار داده و سعی کرده آن را به هدف این نوشتار که همانا الگوپذیری شخصیت آن حضرت در دوران معاصر بوده، نزدیکتر سازد.
انگیزههایی که زمینه تالیف این نوشته را فراهم آورد، عبارت است از اینکه بیتردید، فاطمه (س) یکی از پدیدههای بزرگ هستی به شمار میرود که خداوند متعال، ایشان را به جامعه بشری هدیه کرد و الگوی تمام عیار برای انسانها قرار داد. باز هم در جای دیگر از اثر به زاویه نگاه مولفان و اختلاف دیدگاهش با آنها اشاره میکند و مینویسد: «در اغلب تالیفات، بیشترین توجه به جنبههای قدسی و ماورایی شخصیت فاطمه(س) معطوف گردیده و متون آنها آمیخته به زبان فارسی و عربی است و بعضا نویسندگان محترم از اصطلاحات و واژههای نامأنوس و فنی استفاده کردهاند. این تالیفات با وجود مطالب مستند و استدلال علمی، برای عموم مخاطبان به خصوص قشر جوان، سنگین مینماید. بر همین اساس در این مجموعه، آیات، روایات و سایر عبارتهای عربی مورد استناد، به فارسی ترجمه شده و از به کار بردن واژههای پیچیده و فنی پرهیز به عمل آمده و بهزعم نویسنده، متن پیش رو تا حدودی یکدست و روان، تدوین و تنظیم گردیده، البته امید است در نظر خوانندگان عزیز نیز چنین باشد. بنابراین واضح است که مخاطب این نوشتار، عامه مردم به ویژه قشر جوان با هر انگیزه و گرایش در نظر گرفته شده است.
با توجه به نکات یاد شده، این متن با مرور بر جایگاه زن در جوامع پیش از اسلام و عربستان عصر جاهلیت و نگاهی به خدمات اسلام نسبت به جامعه زنان، مطالب خود را با این پرسش که «جهان را چگونه میشناسید؟» دنبال کرده و چگونه زندگی کردن هر انسان را که در واقع انعکاسی از جهانبینی او است به عنوان پاسخ تلقی کرده و بررسی زندگی فردی و اجتماعی و مواضع فرهنگی و سیاسی حضرت فاطمه(س) نیز که طبعا جهانشناسی این بانوی بزرگ را به نمایش میگذارد به عنوان پاسخ این پرسش قلمداد کرده است.»
زن در جهان
نویسنده تلاش کرده پیش از رسیدن به نمای نزدیک شخصیت هدف، زمینههای فرهنگی و جامعهشناختی مقطع تاریخی تولد آن بانو را تحلیل کند، بدانترتیب که پس از نگاه اجمالی به شیوه زندگی و حقوق زنان در اقصی نقاط عالم آن زمان همچون چین و آفریقا به زن در جامعه عربستان نگاه ویژهتری داشته باشد و از نقل قول پژوهشگران ایرانی چون مرتضی مطهری و تاریخدانان عرب مانند محمد شکری آلوسی و مستشرقان فرنگی مانند ویل دورانت بهره جوید تا اسارتهای وجودی زنان آن دوران را بازنمایی کند. هر چند که نیکتر بود به تحقیقات جدیدتری در این زمینه تکیه میشد، هر چند توانسته تصویر تاریکی پیش از بعثت به دست دهد. (صفحات ۱۹ تا ۳ ۳) . فصل دوم کتاب از این نظر حائز اهمیت است که نویسنده خواسته است به وجه تاثیرگذاری و جریانسازی شخصیتهای الگو بپردازد و جایگاه بانوی تابناک اسلام را در این عیار بسنجد. پس بهطور ویژهای به این پرسش میپردازد که در زمانه نسل امروز با داشتن رسانههای شگفتانگیز و دنیایی از اطلاعات که به چهرههای معروف، سخنرانان قهار، هنرپیشگان و اهل مد میپردازد که زمانی کارشان گل میکند، اما دیرپا نیست و زمانی دیگر فراموش میشوند، زیرا نتوانستهاند تغییری اساسی در مخاطب خلق کنند. در این میانه، «فاطمه(س) در کدام طیف قرار میگیرد؟ اساسا فاطمه(س) چه پاسخی به این پرسش داده و دنیا را چگونه شناخته است؟» (صفحه ۳۷ کتاب) نسل امروز چگونه میتواند از لابهلای این ترافیک سنگین به رهتوشههای او برای تغییر زندگی دست یابد.
به نظر میرسد که پاسخ جامع را باید در برنامه زیستن فاطمه(س) جست. نکتهها و رمزهایی که در فصل سوم کتاب (صفحات ۶۲ تا ۹۲) با عنوان مدیریت زمان و زندگی بررسی میشود و به شکل ورود در جزییات زندگی این بانو و همچنین روح کنش و واکنشهای آن حضرت نمایان است. از نگاه دختر به پدرش، ازدواج او و درک متقابل همسری و تربیت فرزند مثالهایی سودبخش آورده میشود. مقطع زندگی این بانو با از دست دادن پدر به موقعیتهای بغرنجی میرسد که ظرفیتهای نهفته این زن را بیشتر نمودار میکند. فرهنگ تهنشین شده قبیلهای میخواهد بر فرهنگ پویای جدیدی که با آموزههای وحی آمده، چیره شود و آگاهی اجتماعی مهمترین کار بانوی دو عالم است تا با تربیت و کادرسازی هم شانه مولای متقیان علی (ع) به مقابله با ارتجاع جان گرفته بپردازد و بنا به نوشته مرتضوی «نحوه واکنش فاطمه در این واقعه (که با استفاده از فرصت مراسم تدفین پدر و برگزاری سقیفه برای تعیین جانشینی رخ داده بود) به لحاظ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی قابل توجه و درسآموز است».
فصل چهارم که با عنوان فاطمه (س)، الگوی اجتماعی سیاسی، فرهنگی زنان مسلمان نامگذاری شده بسیار دقیق به زمانه خلیفه اول و آسیبشناسی آن میپردازد، اما چه خوب میشد اگر این محدودیت الگوپذیری که مختص به زنان مسلمان است را در خود نداشت، زیرا این چارچوب نمیتواند گستره آموزههای زهرایی را محدود کند، بلکه بیاغراق با نگاه سنجیدهتر به زیستنامه این بانو میتوان وی را الگوی زنان عالم در هر فرقه یا دیدگاه فکری قلمداد کرد.
فصلهای پایانی کتاب با رقمهای پنجم و ششم به خطبه فدکیه آن حضرت اختصاص یافته است که مباحث فکری و مبانی اعتقادی آن بزرگ بانوی عالم را به منصه ظهور میرساند. در جایی که با خلیفه مناظره میکند و با اندوخته فکری عظمت شخصیت خود را به رخ خلیفه منصوب سقیفه میکشد. (صفحات ۱۰۶ تا ۱۵۵ کتاب) میتوان این تحقیق را برای رسیدن به اهدافی که در ابتدای اثر آمده، کارآمد توصیف کرد و در مجموع، آن را برای مخاطبان تشنه حقیقت در میان نسل جوان، موفق قلمداد کرد.
................ تجربهی زندگی دوباره ...............