زندگی‌نامه داستانی علی مزدور (حکیمی‌راد) شهید ناجا و فرزندش محمد، شهید منا در کتابی با عنوان «هفت شاخ» منتشر شد.

زندگی‌ شهید علی مزدور و فرزندش در هفت شاخ

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، «هفت شاخ» نوشته سعیده زراعتکار از سوی انتشارات روایت فتح منتشر شد؛ این کتاب، زندگی‌نامه داستانی علی مزدور (حکیمی‌راد) شهید ناجا و فرزندش محمد، شهید منا است.

در پشت جلد کتاب که بخشی از این داستان است، چنین می‌خوانیم:

«... وقتی علی و بقیه هم‌گروهی‌های او، مثل روزهای قبل برای بررسی منطقه و کوه‌ها از وجود اشرار رفته بودند، متوجه مورد مشکوکی در هفت شاخ می‌شوند. اشرار در قسمتی که علی و چند نفر دیگر پیش می رفتند پنهان شده بودند و کمی بعد بچه‌ها را در کمین خود محاصره می‌کنند. در گیر و دار درگیری و صدای رگبار شدیدی که از کوه می‌آید، ناگهان یکی از افغانستانی‌ها از پشت بیسیم صحبت می‌کند و مشخص می‌شود بیسیم بچه‌ها دست ‌آن‌ها افتاده است. او می‌گوید بچه‌هایتان پیش ما هستند و چیزی تا مرگ‌شان نمانده است...»

«هفت شاخ» در ۱۰۴ صفحه و با قیمت ۲۴ هزار تومان منتشر شده و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...