بازیگری که شهرت راه‌حل مشکلاتش نبود | ایران


کمتر کسی از طرفداران سریال محبوب «دوستان» یا همان «Friends» تصورش را می‌کرد، متیو پری [Matthew Perry]، بازیگر شوخ و شنگ و سرحال نقش چندلر بینگ، تا این اندازه زندگی دراماتیکی را تجربه کرده باشد. او در تمام 10 فصل سریال، از نقش سرحال و شادش بیرون نیامد و احتمالاً همه ما فکر می‌کردیم، این تمامِ زندگی متیو پری است. اما این نه تنها تمام واقعیت نبود، بلکه فرسنگ‌ها با چیزی که در عالم واقع برای پری اتفاق می‌افتاد، فاصله داشت.

خلاصه فرندز: زندگی و خاطرات متیو پری» [Friends, lovers, and the big terrible thing : a memoir]  متیو پری [Matthew Perry]

متیو پری حالا با نوشتن کتاب خاطراتش اسرار زیادی را از زندگی‌اش فاش کرده است. جدال او با ناملایمات زندگی از دوران کودکی تا زمان شهرت، فراز و فرودهای زیادی برایش رقم زد. زندگی او جنبه‌های تراژیک مختلفی داشته که او با جسارت زیادی دست روی آنها گذاشته و از تاریک‌ترین نقاط زندگی‌اش صحبت کرده است.

فرزند طلاق
بد نیست برای درک بهتر کتابِ «فرندز: زندگی و خاطرات متیو پری» [Friends, lovers, and the big terrible thing : a memoir] و برای بهتر فهمیدن شخصیت متیو پری، به روزهای قبل از معروف‌شدنش در سریال «دوستان» برویم. با خواندن کتاب و کنار گذاشتن بعضی از قطعات پازل، می‌فهمیم برخی از ویژگی‌های شخصیت چندلر در سریال، از زندگی حقیقی او وام گرفته شده است. شخصیت چندلر در تمام طول سریال، زخم‌هایی از زمان کودکی‌اش به یادگار داشت که به این راحتی‌ها التیام‌یافتنی نبود، دقیقاً شبیه زندگی واقعی‌اش! متیو پری فرزند طلاق بود، حسرت داشتن خانواده را در دلش داشت، چون پدر و مادرش در کودکی او از همدیگر جدا شده بودند. چه چیزی برای یک فرزند می‌تواند از این ترسناک‌تر باشد؟

او از پنج سالگی مدام میان پدر و مادرش در رفت‌وآمد بود و گاهی به تنهایی از مونترال برای دیدار پدرش در لس‌آنجلس با تابلویی که روی آن نوشته شده بود «کودک بدون همراه» سفر می‌کرد. این خاطرات جزئی از سخت‌ترین دوران زندگی پری است. او مدام بین پدر و مادرش در رفت‌وآمد بود و به هیچ کدام از آنها تعلق نداشت. تصورش هم سخت است ولی این زندگی متیو تا نوجوانی بود. متیو کمبودهای عاطفی، احساس رها‌شدگی و تله کم‌ارزش بودن را از همین دوران به یادگار دارد.

پری می‌نویسد: «نداشتن والدین در آن پرواز یکی از چیزهایی است که منجر به احساس رها شدن مادام‌العمر شده است.» او خلأ عاطفی داشت و وجودش پر از نیازمندی بود. او همه جا به دنبال تأیید مادرش می‌گشت، در حالی که مادرش همه را در اطرافش می‌دید جز فرزندش را! پری تا ۱۵ سالگی با پدرش در لس‌آنجلس زندگی می‌کرد و در همان زمان تصمیم گرفت تلاشش را برای تنیس کنار بگذارد و بر استعدادش روی بازیگری تمرکز کند. پدرش، جان بنت پری، در دهه 70 و 80 میلادی، خواننده و مجری معروفی بود که بیشتر شهرتش را از حضور در تبلیغات برخی برندهای آرایشی و بهداشتی داشت. او تا حدودی مشوق پسرش برای بازیگر شدن بود، اما فکر نمی‌کرد روزی شهرت پسر از پدر پیشی بگیرد و متیو بتواند در ماندگارترین سریال کمدی تاریخ بازی کند.

آغاز اعتیاد
متیو از همان اوایل جوانی به دنبال موفقیت و شهرت بود، ولی درونش به خاطر آسیب‌های کودکی پر از حفره‌ بود. از 15، 16 سالگی تصور می‌کرد با نوشیدن الکل، می‌تواند زندگی را راحت‌تر تحمل کند و افکار منفی را از سرش بیرون کند و این سرآغازی برای تخریب وجودش بود. متیو از همان زمان الکلی می‌شود و پس از آن رفته‌رفته به خوردن قرص رو می‌آورد و اندکی بعد مواد مخدر ذره‌ذره جانش را آلوده می‌کند. آماری که پری برای مصرفش می‌دهد حیرت‌انگیز است. مصرف افراطی قرص و مواد، او را در سراشیبی بدی قرار می‌دهد. این یک چرخه سمی و سیاه برای او بود، هر چه مصرف بالاتر می‌رفت، نیازش به مواد هم بیشتر می‌شد.

او در جایی از کتاب می‌نویسد که روزی 50 عدد از قرص بخصوصی را می‌خورد تا تازه بتواند روی پا بایستد. این برای کسانی که سریال را دیده‌اند جای سؤال و تعجب دارد که او با این وضعیت چطور می‌توانسته سر صحنه حاضر شود و بازی کند. البته او در کتاب اعتراف می‌کند به خاطر ارزشی که برای کار و دیگر بازیگران سریال قائل بوده، هیچ گاه مست سرصحنه نیامده یا قبل از حضورش مواد مصرف نکرده، البته تأثیر خماری و مستی که از روزهای قبل داشته، سرصحنه با متیو بوده و او گاهی اوقات برای پنهان کردن لرزش‌ دست‌هایش، مجبور می‌شده دستش را روی میز یا صندلی بگذارد. او اولین تلاش برای ترک اعتیاد را در 26 سالگی انجام داد و بعضی اوقات از مرکز بازپروری سرصحنه می‌آمد، مقابل دوربین حاضر می‌شد و دوباره برای ترک اعتیاد و سم‌زدایی به مرکز بازپروری می‌رفت. چاق و لاغر شدن‌های او در بعضی فصل‌ها به همین موضوع برمی‌گردد. البته اعتیاد و بازیگری در سریال به همین راحتی نبود و چندین بار او را تا آستانه اخراج از سریال پیش برده و این دوستانش در سریال بودند که اجازه این کار را ندادند.

حضور در Friends
قبول شدن متیو پری برای بازی در سریال «دوستان» هم به سادگی نبود. او در تلاش برای شهرت بود و چند هفته قبل از اینکه برای سریال تست بدهد در طبقه دهم آپارتمانش این دعا را بر لب آورد: «خدایا، می‌تونی هر کاری خواستی با من بکنی. فقط خواهش می‌کنم من رو معروف کن.» او در 25 سالگی در تست‌های سریال قبول شد. «دوستان» به مدت 10 فصل به معروف‌ترین سریال کمدی جهان تبدیل شد. میلیون‌ها نفر در سراسر جهان سریال را دیدند و همه با نام و چهره 6 بازیگر اصلی «دوستان» آشنا شدند.

متیو پری

آرزوی متیو پری برای شهرت زودتر از چیزی که تصورش را می‌کرد، برآورده شد ولی شهرت تمام زندگی او نبود. خودش در بخشی از کتاب با زبانی طنز در این باره می‌نویسد: «حالا که این همه سال گذشته، مطمئنم معروف شدم تا تمام عمرم را در تلاش برای معروف شدن حرام نکنم. باید معروف شوی تا بفهمی شهرت راه‌حل مشکلاتت نیست و آدم‌هایی که معروف نیستند، هرگز زیر بار این حرف نمی‌روند.»

پری عاشق بازی در سریال بود و از طرفی دیگر نمی‌توانست خودش را از مهلکه اعتیاد نجات دهد. او در بخشی از کتاب، بازی در سریال «دوستان» را بهترین شغل دنیا می‌داند. آنها نه تنها به واسطه سریال معروف شدند بلکه برای بازی در هر فصل دستمزد یک میلیون دلاری دریافت می‌کردند. دنیا به کام آنها بود. شهرت و ثروت به سمت‌شان سرازیر شد و زندگی‌شان را زیر و رو کرد.

شانس دوباره برای زندگی
اما با وجود تمام موهبت‌ها و موفقیت‌ها، زندگی برای متیو پری آنقدرها هم شیرین نبود. اعتیاد شدید او زندگی را برایش سیاه کرده بود. او 65 بار برای ترک اعتیاد تلاش کرد و سال‌های زیادی را در مراکز توانبخشی، درمانی و سم‌زدایی برای به دست آوردن سلامتی‌اش صرف کرد. پری در سال 2018 به خاطر عوارض مصرف مواد مخدر تا آستانه مرگ رفت، مدتی را در کما گذراند و به خانواده‌اش گفته شد تنها 2 درصد شانس زنده ماندن دارد. بخت با متیو پری یار بود تا دوباره به زندگی برگردد. انگار او در شانسی که زندگی به او داده بود، خودش را متعهد می‌دید تا از تجربیات تلخ زندگی‌اش با دیگران صحبت کند. او مأموریتش را با نگارش کتاب خاطراتش انجام داد.

تمام آن تجربه‌های تلخ و وحشتناک عامل مهمی شده تا او برای همیشه سبک زندگی‌اش را تغییر دهد. او در بخشی از کتاب در جمله‌ای تأمل‌برانگیز می‌نویسد: «من فکر می‌کنم شما در واقع باید تمام رؤیاهای خود را محقق کنید تا متوجه شوید آنها رؤیاهای اشتباهی هستند.» صداقتِ پری در بازگو کردن زندگی‌اش ستودنی است. کتاب خاطرات او درد اصیل انسانی است که زندگی‌اش زیر غبار ستاره بودن پنهان مانده است. او اکنون 53 ساله است و ترس از هروئین را دلیل زنده بودنش می‌داند. او اخیراً در مصاحبه‌های خود اظهار داشته است که این کتاب را برای کمک به همه معتادانی که در حال مبارزه‌اند و با مرگ روبه‌رو هستند، نوشته است تا بتوانند از تجربیات او بیاموزند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...