در اهمیت فهم خودکشی | هم‌میهن


شما هرگز نمی‌دانید که سرنوشت برای شما چه چیزی در آستین دارد. در مورد روری اوکانر، قرار بود سرنوشت او را به سمت تحقیقات خودکشی ببرد، تا متوجه شود فردی که او را به آنجا رسانده است به دست خودش خواهد مرد. روری اوکانر [Rory O'Connor] برای به اشتراک گذاشتن سفر تحقیقاتی و زندگی خود در مورد موضوع خودکشی، «در اوج تاریکی: چرا مردم با خودکشی می‌میرند و چه کار می‌توانیم برای جلوگیری از آن بکنیم» [When it is darkest: Why people die by suicide and what we can do to prevent it] را نوشت.

روری اوکانر [Rory O'Connor] خلاصه کتاب در اوج تاریکی: چرا مردم با خودکشی می‌میرند و چه کار می‌توانیم برای جلوگیری از آن بکنیم» [When it is darkest: Why people die by suicide and what we can do to prevent it]

او در این کتاب برخی از زمینه‌های آشنا - و برخی از زمینه‌های ناآشنا - را پوشش می‌دهد. خود روری اوکانر در مصاحبه‌ای درباره‌ی این کتاب گفته بود که همیشه شیفته‌ی سلامت روان بوده است، سعی کرده سلامت روان را درک کند و این‌که «چرا مردم غمگین یا افسرده و مضطرب هستند».

او برای جلوگیری از خودکشی اهمیت زیادی قائل است چراکه فکر می‌کند «درد و رنجی که منجر به خودکشی می‌شود غیرقابل باور است و اگر ما آن درد را درک کنیم و سعی در کاهش رنج داشته باشیم، می‌توانیم از خودکشی جلوگیری کنیم. درد و رنجی که برای بازماندگان افرادی که خودکشی می‌کنند، توصیف‌ناشدنی است؛ برای همین فکر می‌کنم می‌توانیم برای جلوگیری از خودکشی تلاش کنیم.» روری اوکانر، یک روانشناس سلامت است که نوشته‌های زیادی درباره‌ی خودکشی منتشر کرده است. او همچنین در بحث‌هایی درباره‌ی خودکشی برای عموم مردم و درباره‌ی سیاست جلوگیری از خودکشی به‌خصوص در اسکاتلند ـ جایی که در آن زندگی و کار می‌کند ـ فعال است.

مدت‌ها، رفتار خودکشی به‌طور گسترده به‌عنوان محصول جانبی افسردگی یا سایر اختلالات روانپزشکی در نظر گرفته شده است، تا حد زیادی به‌عنوان حوزه‌ی روانپزشکان دیده می‌شد و به تنهایی مورد مطالعه یا درمان قرار نمی‌گرفت، اما در دو دهه‌ی اخیر با تمرکز بر رابطه‌ی بین رفتار خودکشی و عوامل خطر روانی مانند ناامیدی، احساس به دام افتادن و نشخوار فکری، توجه فزاینده‌ای به روانشناسی رفتار خودکشی شده است. از دیدگاه روانشناسی سلامت، رفتار خودکشی به‌عنوان رفتار آگاهانه‌ی واقعی مفهوم‌سازی می‌شود، نه صرفاً به‌عنوان باقیمانده‌ی آسیب‌شناسی روانی.

«در اوج تاریکی» به چهار بخش تقسیم می‌شود و حقایق اصلی (و تصورات غلط) درباره‌ی خودکشی را پوشش می‌دهد. اهداف اصلی این کتاب این است که چه مداخلات پیشگیرانه‌ای می‌تواند مؤثر باشد و آدم‌هایی که قصد خودکشی دارند یا از کسانی که بعد از خودکشی فردی نزدیک، به زندگی ادامه می‌دهند، حمایت می‌کند. تأکید اصلی به‌خصوص هنگام بررسی علل خودکشی، بر روانشناسی خودکشی است و شامل مروری است بر دیدگاه خود نویسنده برای سازمان‌دهی ارتباط‌های متفاوت با خودکشی در آنچه او مدل یکپارچه‌ی انگیزشی ـ ارادی می‌نامد.

هدف اوکانر در این کتاب، تلفیق چشم‌اندازهای شخصی و تخصصی است. سبک نویسنده در این کتاب غیررسمی است و به‌صورت اول‌شخص نوشته شده است. حکایت‌های او در مورد تجربیات شخصی‌ خودش، ارتباطاتش با افرادی که تأثیر خودکشی دیگری یا خودکشی خود را احساس کرده‌اند، همچنین حرفه‌اش درباره‌ی تحقیقات خودکشی است.

نکته‌ی مهم این است که این کتاب به نابهنجاری‌ها می‌پردازد و بر تعامل پیچیده‌ی متغیرهای مختلف که ممکن است منجر به افکار خودکشی در فردی شود و این‌که چرا برخی، اما نه همه، ممکن است به این افکار ادامه دهند، تأکید می‌کند. درحالی‌که هر بخش کتاب مبتنی بر شواهد تحقیقاتی است، اما صدای کسانی که بحران خودکشی را تجربه کرده‌اند در سراسر کتاب شنیده می‌شود و این همان چیزی است که آن را به کتابی بسیار خاص تبدیل می‌کند.

«در اوج تاریکی» برای هر کسی، صرف‌نظر از پیشینه و دانش یا تجربیات مربوط به خودکشی، خواندنی و مهم است، زیرا بر اهمیت درک خودکشی و در عین حال انسانی‌کردن تجربیات زیسته‌ی همه‌ی افراد تمرکز دارد.

در فهم دقیق و کارشناسانه از پدیده خودکشی، اوکانر به زوایای پیدا و پنهان بسیاری درباره‌ی خودکشی می‌پردازد. او همواره تلاش دارد تا آگاهی فرد و جامعه را از این موضوع مبهم و ترسناک بالا ببرد و به‌ این ترتیب در پایان هر بخش، ذهن خواننده کتاب روشن‌تر شده و با رنج‌های افراد درگیر در مسئله‌ی خودکشی، همدلی بیشتری احساس می‌کند. اوکانر هرجا احساس کند که می‌تواند راه‌حلی قابل قبول و راهگشا ارائه بدهد، از پرداختن به آن دریغ نمی‌کند و هرجا احساس کند هنوز سوال و ابهام‌های زیادی در میان است، با صداقت و شفافیت آن را مطرح و پژوهشگران را به کندوکاو بیشتر پیرامون آن ترغیب می‌کند.

این کتاب بسیار جامع است، اما چند نقص مهم دارد. تأثیرات شخصی و اجتماعی (بیگانگی) سوء‌مصرف موادمخدر و الکل در آن بسیار اندک است. اختلال روانی و درمان آن ممکن است مهم‌ترین بخش پیشگیری از خودکشی نباشد، باوجوداین بیش از چیزی که به آن توجه می‌شود، سزاوار توجه است. اگر بخواهیم روی مداخلات بهداشت عمومی تمرکز کنیم، خودکشی باید در زمینه‌ی اجتماعی و فرهنگی دیده شود. در تلاشی قابل ستایش برای مبارزه با منفی‌گرایی، اثربخشی مداخلات پیشگیری از خودکشی اغراق‌آمیز است.

در مورد خوانندگان چطور؟ این کتاب نیاز به سواد علمی و عمومی بسیار بالایی دارد و همین امر فایده آن را مشخص می‌کند. سبک ارائه برای همه مناسب نیست. کتاب «در اوج تاریکی»، نوشته روری اوکانر، با ترجمه‌ی مصلح میرزایی، مینو میری و محسن رضائیان از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.

[این کتاب پیش از این حداقل دو بار و با عناوین «تاریک‌ترین لحظه‌ها» و«هیچ بخشی از ما بد نیست» به فارسی ترجمه شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...