کتاب «شب بی‌مهتاب» نوشته غلامرضا رضایی شامل مروری تحلیلی بر آثار بهرام صادقی توسط نشر نیماژ منتشر و راهی بازار نشر شد.

شب بی‌مهتاب» نوشته غلامرضا رضایی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، شبِ بی‌مهتاب از سه بخش شکل گرفته است. بخش اول یا مقدمه که مروری کلی دارد به آثار و شروع کار نویسنده و طرح مباحثی مانند: زبان، فرم، طنز و نقشِ بازی در داستان‌های او. بخش دوم نقد داستان بلند «ملکوت» و استفاده‌های بینامتنی نویسنده از دیگر آثار و درک‌ودریافت‌هایی از متن است.

بخش سوم نیز شامل درس‌گفتارها و یا نقدهای کارگاهی‌ست که با عنوان مجموعه‌داستان «سنگر و قمقمه‌های خالی» برای استفاده نویسندگان جوان ارائه شده است. این بخش در جهت آشنایی بیشتر و چگونگی کار و شگردهای نویسنده نوشته شده و به شرح تبیین تکنیک‌ها و عناصر داستانی به‌کارگرفته توسط نویسنده می‌پردازد تا از طریق آشنایی با تردستی‌های نویسنده به زیرلایه‌ها و جهان داستانی‌اش نزدیک شویم.

این کتاب در ۱۱۸ صفحه‌، قطع رقعی و قیمت ۱۱۰ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...