روایت بحران در روابط انسانی | الف


لودمیلا اولیتسکایا [Lyudmila Ulitskaya] در زمره‌ی پیشروترین نویسندگان ادبیات داستانی معاصر روسیه قرار دارد. نویسنده‌ای که بیش از هر چیز به سبب خلق شخصیت‌های درخشان‌اش شهرت یافته و جایزه‌ی پن و مدیسی را هم از آن خود کرده است. اولیتسکایا اگرچه بسیار به نگاه کلاسیک در داستان‌پردازی وفادار است و تولستوی و پوشکین را الگوی خود قرار داده و بسیاری از قصه‌های او یادآور سبک داستان‌نویسیِ آن‌هاست، اما شیوه‌ی بدیع خودش را دارد که او را متمایز ساخته است.

لودمیلا اولیتسکایا [Lyudmila Ulitskaya] خلاصه بی‌بی پیک» [Первые и последние]

رئالیسم ناب اولیتسکایا عاری از توصیفات درازدامن و درگیری‌های پیچیده‌ی‌‌ ذهنی است. او به شکلی برق‌آسا شخصیت‌ها را در دل موقعیت‌ها می‌اندازد و کم‌تر به زمینه‌چینی و فضاسازی می‌پردازد. از این‌روست که در کنار مجموعه‌ داستان‌هایش، رمان‌های او نیز در نهایت ایجاز و فاقد صحنه‌پردازی‌های طولانی‌اند و این موضوع بر پویایی موقعیت‌هایی که او ساخته می‌افزاید. در داستان‌های او به‌ندرت می‌توان گفت‌وگو یا صحنه‌ای زاید یافت و رمان کوتاه «بی‌بی پیک» [Первые и последние] مؤید همین ویژگیِ کار اوست. نمونه‌ای گویا از قلم نویسنده‌ای که با آثارش توانسته چهره‌ای ماندگار در ادبیات نوین روسیه رقم بزند.

این رمان کوتاه روایت‌گر قصه‌ی چهار نسل است که در یک خانه گرد هم آمده‌اند و تجربیات هرکدام تفاوت‌هایی بنیادین با دیگری دارد. نماینده‌ی نسل اول، زنی به نام مور است که با وجود کهولت سن، سرحال و بانشاط زندگی می‌کند. دخترش آنا فیودرونا، نسل دوم حاضر در خانه را نمایندگی می‌کند و در سن شصت‌سالگی، از مادر نود ساله‌اش فرتوت‌تر و افسرده‌تر به نظر می‌آید. کاتیا فرزند آناست و همانند مادرش سال‌هاست که از همسرش جدا شده و سرپرستی دختران‌اش، لناچکا و گریشا را به عهده دارد. مور به چشم خود هم دوره‌ی تزاری را دیده و هم انقلاب بلشویکی را شاهد بوده است. آنا سال‌های سال است که خاطرات مادرش را از سال‌های دور و دراز زندگی‌اش می‌شنود و همان‌ها را هم مبنای قضاوت‌ درباره‌ی خانواده‌اش قرار می‌دهد.

مور با وجود عوارض کهنسالی، همچنان محور اصلی خانواده را تشکیل می‌دهد و همه وقایع، تحت رهبری و نظارت مستقیم او جریان پیدا می‌کنند. او زنی متفرعن و خودشیفته است که اعضای خانواده را مدام وادار به اطاعت دقیق و مو به مو از دستورات خود می‌کند. شخصیت چند بُعدیِ او از جذاب‌ترین بخش‌های داستان به شمار می‌آید. در کنار وسواس و لج‌بازی و خودمحوری‌ای که در او غوغا می‌کند، شوخ‌طبعی‌ها و ظرایفی در کلام‌اش دارد که می‌تواند مخاطب را با خود همراه کند. در اغلب اتفاقات داستان اوست که نقش کلیدی را دارد و بدون حضورش صحنه ممکن است راکد و بی‌هیجان بماند.

خاطراتی که مور از ماجراجویی‌هایش تعریف می‌کند، نه تنها دخترش را که حالا همانند او در دوره‌ی سالمندی به سر می‌برد، به حیرت می‌آورد، بلکه خواننده را نیز تشویق به دنبال کردن وقایع از زبان او می‌کند. مور زنی به شدت انحصارطلب و کمال‌گرا بوده است و هنوز هم این ویژگی‌ها در او مشاهده می‌شود. او همیشه به دنبال ارضای انواع امیال‌اش بوده؛ از میل به اندوختن پول و جواهرات گرفته تا خواهش‌های تنانه‌ای که هرگز در برآوردن‌شان لحظه‌ای درنگ و تردید به خود راه نداده است. در واقع همین تمایل‌اش به برآوردن آنیِ نیازهاست که هم او را متفاوت از اطرافیان‌اش می‌کند و هم به او انرژی و نشاط زندگی می‌بخشد. در صحنه‌ای تأمل‌برانگیز از رمان، مور در سحرگاهی که همه خواب‌اند و همه جا تعطیل است هوس شکلات داغ می‌کند و دخترش را وامی‌دارد تا در لحظه این هوس‌اش را برآورده سازد و آنا می‌داند که اگر آن‌چه دلخواه پیرزن است برآورده نشود، چه توفانی به پا خواهد شد.

رابطه‌ی آنا و مور، از جالب توجه‌ترین موقعیت‌هایی است که نویسنده در رمان به آن پرداخته است. آنا همواره تحت نفوذ و سلطه‌ی بی‌چون و چرای مادرش بوده، آن‌قدر که زندگی زناشویی‌اش را پای این مسأله گذاشته است. گرچه او خشمی عمیق از خودخواهی‌ها و بی‌قیدی‌های تحمل‌ناپذیر مادرش دارد، اما ناگزیر از بردباری در برابر اوست و می‌کوشد این شرایط را با نهایت تسامح از سر بگذراند. حضور کاتیا و فرزندان‌اش هم به این رفتار روادارانه‌ی آنا در مقابل مادرش انگیزه‌ی بیش‌تر می‌بخشد. آنا پزشک موفقی است و در آستانه‌ی کهنسالی همچنان به درمان بیماران مشغول است و علیرغم موفقیت‌های بی‌شماری که در شغل‌اش کسب کرده، همواره مورد سرزنش مادرش واقع می‌شود و همچنان مانند دوره‌ی نوجوانی‌اش ناگزیر از تحمل کنایات و رفتارهای تحقیرآمیز مور است و راه برون‌رفتی از آن ندارد.

در «بی‌بی پیک» اولیتسکایا می‌کوشد از نقاط بحرانی روابط انسانی، موقعیت‌هایی ابزورد بسازد که اغلب اختصاص به دوره‌ی زمانی یا محدوده‌ی مکانی خاصی ندارند و قابل تعمیم به همه‌ی شؤون ارتباطی آدم‌ها هستند. گرچه شخصیت‌های داستانیِ او تحولات عمیق تاریخی و اجتماعی را از سرگذرانده‌اند که تأثیراتی انکارناپذیر بر زندگی‌شان گذاشته و از آن‌ها آدم‌هایی متفاوت ساخته است، اما بسیاری از جنبه‌های روانشناختی و فلسفی زندگی آن‌ها و به‌ویژه روابطشان خارج از مرزهای زمانی و مکانی قابل درک‌اند و هر مخاطبی را در هر جایی به تأمل وامی‌دارند. او می‌کوشد در قالب داستان‌هایی که در محدوده‌ی زندگی روزمره‌ی افراد رخ داده، وقایعی تکان‌دهنده را به تصویر بکشد که می‌توانند برای هر کسی در هر گوشه از جهان رخ دهند. از این‌رو آثار او فراتاریخی‌اند و چارچوب‌های مرسوم جغرافیایی و ملیتی را به راحتی درمی‌نوردند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...