کتاب «دکتر جکیل و آقای هاید و دو داستان دیگر» نوشته رابرت لوئیس استیونسون [Robert Louis Stevenson] با ترجمه مهرداد وثوقی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.

دکتر جکیل و آقای هاید رابرت لوئیس استیونسون [Robert Louis Stevenson]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌ناشر پیش‌تر ترجمه دو رمان دیگر ادبیات وحشت یعنی «دراکولا» و «فرانکنشتاین» را نیز در قالب مجموعه «ادبیات گوتیک» منتشر کرده است. این‌کتاب‌ها همان‌طور که مشخص است از نظر عناصر ترس، موجودات غیرطبیعی و متافیزیکی، مرگ و ... با هم اشتراک دارند.

رابرت لوئیس استیونسون، نویسنده انگلیسی «دکتر جکیل و آقای هاید» [The Strange Case of Doctor Jekyll and Mister Hyde] متولد ۱۸۵۰ و درگذشته به سال ۱۸۹۴ است. او رمان معروف دیگری با نام «جزیره گنج» هم دارد اما «دکتر جکیل و آقای هاید»ش به واسطه شهرت در ادبیات، به‌صورت ضرب‌المثل درآمده است.

مولف «دکتر جکیل و آقای هاید» در این‌کتاب درگیری نیروهای خیر و شر را به تصویر کشیده و پلیدی‌های وجود انسان را به مخاطب نشان داده است. نسخه‌ای که انتشارات ققنوس از ترجمه این‌رمان کوتاه منتشر کرده، دو داستان کوتاه از این‌نویسنده را نیز با عنوان‌های «مرده‌دزد» و «اولایا» را هم شامل می‌شود.

شخصیت اصلی رمان مورد اشاره، دکتر جکیل است که در خانه خود آزمایشگاهی به راه انداخته و در تلاش است معجون یا دارویی بسازد که بتواند رفتارهای مثبت و منفی شخصیتش را از هم جدا کند. در نهایت هم موفق می‌شود و به‌واسطه آزمایش‌هایش، موجودی به‌نام آقای هاید ساخته می‌شود که شخصیتی شرور دارد اما کنترلش آسان نیست.

ترجمه مهرداد وثوقی از «دکتر جکیل و آقای هاید»‌ براساس نسخه‌ای انجام شده که انتشارات سیگنت کلاسیک در سال ۲۰۰۳ منتشر کرده و نسخه اصلی آن مربوط به سال ۱۹۷۸ است.

داستان بلند پیش‌رو ۱۰ فصل دارد که به این‌ترتیب‌اند:

ماجرای آن در، در جستجوی آقای هاید، خیال دکتر جکیل پاک آسوده بود، ماجرای قتل کارو، قضیه نامه، ماجرای استثنایی دکتر لنیون، ماجرای پشت پنجره، شب آخر، روایت دکتر لنیون، اظهارات کامل هنری جکیل در مورد ماجرا.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

وقتی در منزل لنیون به خود آمدم، از وحشتی که در جانِ دوست قدیمی‌ام افکنده بودم قدری متاثر شدم. نمی‌دانم، به گمانم این احساس دست‌کم قطره‌ای از دریای انزجای بود که از آن لحظات به یادم مانده. تغییری در احوالم پدید آمده بود. دیگر ترس از چوبه دار نبود، وحشت از هاید بودن به صلابه‌ام می‌کشید. گویی در رویا، سرزنش‌های لنیون را می‌شنیدم؛ و گویی در رویا به خانه خودم رفتم و در بستر دراز کشیدم. روز دمیده بود که به خواب رفتم، آن هم خواب عمیق و بیداری‌ناپذیری که حتی چنبره کابوس‌ها هم نمی‌توانست به هوشم بیاورد. بامداد با تنی لرزان و ضعیف اما سرحال بیدار شدم. از فکر آن جانوری که درونم خفته بود همچنان نفرت و واهمه داشتم، و مطمئنا مخاطرات هولناک دیروز را فراموش نکرده بودم. با وجود این، دوباره در خانه بودم، در خانه خودم و نزدیک داروهایم. رضایت از فرار چنان وجودم را تابناک کرده بود که نورش دست‌کمی از درخشش امید نداشت.

پس از ناشتایی، با فراغت خاطر در حیاط قدم می‌زدم و سرخوشانه خنکی هوا را استنشاق می‌کردم که دوباره دستخوش همان احساس وصف‌ناپذیر پیش‌آگاهی دگرگونی کالبد شدم. پیش از آن‌که از تمایلات هاید دوباره به خروش دربیایم و میخکوب شوم، فقط توانستم از فرصت استفاده کنم و به اتاق کارم پناه ببرم. این بار دو برابر معمول مصرف کردم تا به حالت اصلی‌ام برگردم؛ اما افسوس که شش ساعت بعد، با حالی افسرده به تماشای آتش شومینه نشسته بودم که دردهای دگرگونی عود کرد و ناچار شدم بار دیگر به آن دارو متوسل شوم. خلاصه آن‌که از آن روز گویی فقط با تلاش طاقت‌فرسای آکروباتیک و صرف تاثیر بی‌درنگ دارو بود که می‌توانستم ظاهر جکیل را به خودم بگیرم.

این‌کتاب با ۲۲۸ صفحه مصور، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۹۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...