رمان «شغل کثیف» [A dirty job] اثر کریستوفر مور [Christopher Moore] با ترجمه فرزانه رحیمی منتشر شد.

شغل کثیف» [A dirty job] اثر کریستوفر مور [Christopher Moore]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، «شغل کثیف» که از تجربه‌های نویسنده در پرستاری از اعضای خانواده و دوستان روبه‌مرگش می‌آید، منعکس‌کننده تمایلات پوچ‌گرایانه اوست. شخصیت اصلی رمان، مردی سلطه‌پذیر و مالک یک فروشگاه دست‌دوم‌فروشی در سان‌فرانسیسکو است. زندگی آرام و ساده او با مرگ غیرمنتظره همسرش هنگام تولد فرزند اول‌شان زیرورو می‌شود. حالا او سوداگر مرگ است و باید روح‌های افراد مرده را بازیابی کرده و از آنها در مقابل نیروهای جهان زیرین محافظت کند.

کریستوفر مور، نویسنده امریکایی، (۱۹۵۷)، در سال ۱۹۹۲، اولین رمانش را منتشر کرد: او در رمان «راهنمای عملی نگهداری از شیطان» دنیایی از طنز و فانتزی و وحشت به نمایش گذاشت که یادآور آثار نویسنده‌های بزرگی چون ادگار آلن‌پو و یان فلیمینگ بود. از طرف دیگر، نوعی فضای ابسورد بر این رمان حاکم بود که آثار نویسنده‌هایی مثل کورت ونه‌گات و ریچارد براتیگان را تداعی می‌کرد. کریستوفر مور با همین رمان اول به شهرت رسید و در رمان‌های بعدی‌اش فضاهای منحصربه‌فرد خود را تکرار کرد؛ رمان‌هایی نظیر احمق، شیطان ونیز، آبی مقدس و شغل کثیف که هم توجه منتقدان ادبی را برانگیخت و هم مخاطبان استقبال گرمی از آنها کردند.

نیویورک تایمز درباره این کتاب نوشت؛ «اغلب کتاب‌های مور، به‌ویژه شغل کثیف، دارای طنزی تلخ و گزنده و جهانی خودساخته و تخیلی هستند و در فضایی ابسورد رخ می‌دهند. تسلط مور به این جهان سیاه فانتزی به‌حدی است که خواننده را با خود همراه کرده و تا انتها به او اجازه نمی‌دهد آن را زمین بگذارد.»

همچنین درهفته‌نامه اینترتینمنت درباره نویسنده اثر نوشته شد؛ «مور، طنزش را به‌سادگی و با تمام قدرتش منتقل می‌کند و به‌راحتی می‌توان مجذوب شخصیت‌های صمیمی، دست‌وپاچلفتی و درستکار او شد»

نشریه لایبراری نیز در نکوداشت این اثر‬ نوشت؛ «مور در این حماسه هجوآمیز مرگ و عشق، فوق‌العاده عمل کرده است. افراد باهوش بسیار سرگرم خواهند شد» ‏

در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: «بنابراین، درطول چند هفته آینده، چارلی کار زیادی انجام نداد جز آنکه مراقب آن غریبه کوچک در خانه‌اش بود. او واقعاً غریبه‌ای تازه‌وارد بود، نوعی دستگاه که دائم در حال غذاخوردن، دستشویی‌کردن و ونگ‌زدن بود و چارلی هیچ‌چیز درباره این گونه جانوری نمی‌دانست. اما وقتی از او نگهداری کرد، با او حرف زد، به‌خاطرش بی‌خوابی کشید، حمامش کرد، چرت‌زدنش را تماشا کرد و او را برای مواد بدبویی که دفع یا استفراغ می‌کرد به‌آرامی سرزنش کرد، عاشقش شد. یک روز صبح، چارلی بعد از یک شب پرکار با سلسله کارهای مربوط به غذادادن و عوض‌کردن جای بچه، از خواب بیدار شد و دید که سوفی با تمسخر به موبایل بالای تختش خیره شده و وقتی او را دید، لبخند زد. کار خودش را کرد. مثل مادرش، مسیر زندگی خود را با لبخند تعیین کرد. همان‌طور که درباره راشل اتفاق افتاد آن روز بارانی در کتابفروشی، قند در دل چارلی آب شد. مرموزبودن، شرایط عجیب‌وغریب مرگ راشل، وسایل درخشان از نور قرمز در مغازه، آن چیز سیاه و بال‌دار بر فراز خیابان، همه این‌ها در مقابل عشق جدید زندگی‌اش در اولویت دوم قرار می‌گرفتند.»

انتشارات رایبد، کتاب «شغل کثیف» را در ۴۰۸ صفحه و به بهای ۴۰۰ هزار تومان درتابستان ۱۴۰۳ روانه بازار نشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ................

مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...