کشف وجوه ناهنجار آدمی | الف


اِروه لو تِلیه [Hervé Le Tellier]، نویسنده و زبان‌شناس معاصر فرانسوی متولد 1957، همواره سعی در آزمودن فرم‌های مختلف روایت و گنجاندن انواع گوناگون محتوا در آثارش داشته است. او همان‌طور که برای بهره‌گیری از پتانسیل‌های مختلف واژگان در یک زبان اهمیت ویژه‌ای قائل است و در تحلیل‌های آکادمیک‌اش در رشته‌ی زبان‌شناسی به آن تأکید می‌ورزد، در عرصه‌ی داستان‌نویسی نیز قابلیت‌های متفاوت قصه را به محک ارزیابی گذاشته و در نوشته‌های خود از آن‌ها استفاده کرده است. این رویکرد لو تِلیه به داستان‌پردازی، او را به نویسندگانی همچون ایتالو کالوینو و اومبرتو اکو نزدیک می‌سازد.

آنومالی» [The Anomaly (L'Anomalie)]

شاید به‌ خاطر همین نگاه خاص او به داستان‌نویسی است که سبب شده در «اولیپو» عضو شود، جایی که کارگاهی برای بهره‌گیری از پتانسیل‌های زبان و ادبیات است. اولیپو در تلاش است که با درآمیختن قابلیت‌های تکنیکی و محتوایی داستان به ابداعاتی تازه در آفرینش ادبی برسد. چنین دیدگاهی در آثار لو تِلیه نیز منعکس شده و او را موفق به کسب جایزه‌ی گنکور به خاطر نوشتن رمان «آنومالی» [The Anomaly (L'Anomalie)] کرده است.

طرح داستانی «آنومالی» ساختاری چندوجهی دارد که کانون آن واقعه‌ی گرفتاریِ یک هواپیمای بوئینگ 747 در چاله‌ی هوایی است. حادثه‌ای که در زندگی تمامی شخصیت‌های داستان نقطه‌ی عطفی به شمار می‌آید و آنان را در دام تلاطماتی می‌اندازد که برون‌رفت از آن‌ها سخت و گاه ناممکن به نظر می‌آید. در هواپیمایی که از پاریس به مقصد نیویورک در حرکت است مسافرانی حضور دارند که زندگی‌شان به‌واسطه‌ی سلسله‌ای از وقایع تصادفی با یکدیگر گره خورده است. تعدد شخصیت‌ها که به نظر می‌آید دامنه‌ای به اندازه‌ی تمامی حاضرین در پرواز پاریس-نیویورک را در بر می‌گیرد، نشان از عمومیت داشتن موضوعاتی است که لو تِلیه در داستان خود می‌خواهد مطرح کند. او می‌کوشد انواع و اقسام آدم‌ها را با پیشینه‌ها و فرهنگ‌های مختلف در رمان‌اش وارد کند تا بتواند اتفاقاتی را که بر سر آن‌ها می‌آید به تمام انسان‌ها تعمیم ببخشد.

شخصیت‌پردازی یکی از مهم‌ترین وجوه کار لو تِلیه در «آنومالی» است. هر فصلی به آدمی اختصاص دارد که در شرایطی خاص پتانسیل‌هایی از خود آزاد کرده که شاید در موقعیت‌های معمول زندگی نتوان آن‌ها را مشاهده کرد. نمونه‌ی بارز این‌گونه آدم‌ها بلیک است. شخصیتی که در روال عادی زندگی‌اش هرگز از خطوط قرمز عبور نکرده و دست به خون کسی نیالوده است، اما یک پیشنهاد ویژه‌ی قتل، زندگی او را زیر و رو می‌کند. انگیزه‌ی بلیک فقط مالی نیست، گویی در آدم‌کشی هیجان‌های نهفته‌ای می‌بیند که تخلیه می‌شوند و اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی را که هرگز در زندگی‌اش نداشته به او می‌بخشند. گرچه این هیجان‌ها کاذب‌ و زودگذر هستند، اما بلیک ولعی سیری‌ناپذیر در انجام این کار پیدا می‌کند. تیزهوشی و سرعت عمل‌اش نیز به کمک‌اش می‌آیند و از او قاتلی می‌سازند که اغلب سرنخی برای کارآگاهان باقی نمی‌گذارد. لو تِلیه در بخش‌های دیگری از رمان نیز به دنبال آزادسازی انرژی‌ها و سویه‌های پنهان شخصیت‌هایش است و اغلب مخاطب را با چنین رویکردی غافل‌گیر و هیجان‌زده می‌کند و شاید این بزرگ‌ترین امتیاز کار او باشد.

اما لو تِلیه گاهی از تمرکز بر روی شخصیت‌ها دست می‌کشد و تمامی توجه خواننده را معطوف به اتفاقاتی می‌کند که وقوع‌شان نقشی سرنوشت‌ساز در زندگی آدم‌ها دارد و حتی باعث تغییر خصلت‌ها و خلق‌وخوی آن‌ها می‌شود. به‌طور نمونه او از درجه‌داری امریکایی می‌گوید که روحیاتی رمانتیک دارد و ازدواج برق‌آسایش نیز بر همین مبنا صورت گرفته است. اما عملیاتی جنگی در افغانستان منجر به تغییر رویه‌ی او در زندگی می‌شود. عواطف این مرد چنان تحت‌الشعاع یک واقعه‌ی انفجار قرار می‌گیرد که دیگر قادر به ابراز احساس‌های معمول خود به همسر و فرزندان‌اش نیست. وجه مکانیکی زندگی او بر سایر وجوه انسانی‌اش غلبه می‌کند و از او ماشینی برای تأمین نیازهای خود و خانواده‌اش می‌سازد، بی‌آنکه ذره‌ای از عواطف در این میان دخیل باشد.

به نظر می‌آید که نویسنده در این رمان، آن‌گونه که از نام‌اش پیداست، درصدد یافتن نقاط ناهنجار وجود انسان‌هاست. نقاطی که در روال زندگی عادی معمولا مغفول و پنهان باقی می‌مانند و نیاز به موقعیت‌هایی دارند تا خود را نشان دهند. او از انرژی عظیم نهفته در روان آدم‌ها می‌گوید و از این ‌جهت شاید بتوان گفت کار او وجه روانشناختی قدرتمندی دارد. از این گذشته او به فرم نیز در رمان‌هایش اهمیت ویژه‌ای می‌دهد، به‌گونه‌ای که گاه این سویه از کارش بر سایر بخش‌ها غلبه پیدا می‌کند. شیوه‌ی قصه‌پردازیِ روایت در دل روایت، که به داستان‌های هزار و یک شب نیز شباهت دارد، رویه‌ای است که او در این رمان با دقت فراوان پی گرفته است. او همانند نویسندگانی همچون بورخس، تلاش کرده فرم‌های روایی کلاسیک و داستان‌پردازی‌های کهن را با سبک نوشتاری پست‌مدرنیسی خود در هم بیامیزد و با این سبک خاص، خواننده را مقهور تکینک‌محوری و قصه‌گویی منحصربه فرد خود کند. «آنومالی» از آن جهت که انگشت بر دردهای مشترک بشری می‌گذارد و پنهان‌ترین و محوترین ابعاد روان آدم‌ها را نمایش می‌دهد، درخور تأمل است و نقطه‌ی قوت برجسته‌ای در کارنامه‌ی نویسندگی اِروه لو تِلیه به‌شمار می‌آید.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...
تراژدی روایت انسان‌هایی است که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، اما داستان همه‌ی آنهایی که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، تراژیک به نظر نمی‌آید... امکان دست نیافتن به خواسته‌هامان را همیشه چونان سایه‌ای، پشت سر خویش داریم... محرومیت ما را به تصور و خیال وا می‌دارد و ما بیشتر از آن که در مورد تجربیاتی که داشته‌ایم بدانیم از تجربیات نداشته‌ی خود می‌دانیم... دانای کل بودن، دشمن و تباه‌کننده‌ی رضایتمندی است ...