عالم عصر حیرت | اعتماد
 

همه پژوهشگران علوم اسلامی به خوبی آگاهند که کتاب «الکافی» جناب کلینی از چه اهمیتی برخوردار است و نیاز به یادآوری این اهمیت نیست. گذشته از این به نظر بنده این کتاب نشانگر دو نکته بسیار هوشمندانه است، در زمینه نگاه تاریخی به تحول دینی تشیع:

کتاب الکافی

آگاهی کلینی به دوره حیرت
نخست اینکه شیخِ کلینی کاملا به آشفتگی آنچه شیعیان «دوره حیرت» نامیده‌اند، آگاهی دارد. وی نگران سرنوشت تاریخی دین خویش است. تشویش او یادآور تشویشی است که نزد ائمه اطهار به ویژه امام جعفر صادق علیه‌السلام در باب «روایة الکتب و الحدیث» در کتاب فضل العلم اصول کافی به چشم می‌خورد. امام صادق (ع) دوره نابسامان و پرخشونت انقلاب عباسی و برافتادن بنی‌امیه را شناخته است و چنین می‌نماید که از نظر ایشان در این دوران اگر احادیث و تعالیم دینی کتابت نشوند و در دفاتر انتقال نیابند خطر از بین رفتن همیشگی آنها بسیار جدی خواهد بود. از این رو، گاه با لحنی نگران از مومنین و شاگردان خود می‌خواهند که هر چه زودتر احادیث را به صورت مکتوب درآورند تا حفظ و نقل آنها تضمین شود.

اهتمام کلینی در حفاظت از احادیث شیعه
روایت شدن این احادیث در یکی از اولین فصول کتاب کافی قطعا اتفاقی نیست. کلینی هم نگران حفظ و نقل تعالیم مقدس دین خود است و دوره پرتشویش حیات خود و تزلزل در ارکان تشیع به علت غیبت امام عصر (عج) و بالا گرفتن فتنه و اختلاف میان مومنین شیعه را خطری جدی در این زمینه تلقی می‌کند و دست به تهیه اثر سترگ خود یعنی کتاب کافی می‌زند که در نوع خود یگانه است. به این معنا که چنانکه عنوان آن - الکافی - نشان می‌دهد هدف از آن نقل هزاران حدیث در هزاران صفحه است تا مومنان شیعه مطالبی کافی برای فهم دین خود در همه ابواب ایمان در اختیار داشته باشند و به این ترتیب دین ایشان از خطر تضعیف جدی بلکه نابودی محض محفوظ بماند.

نکته دوم و هوشمندانه‌ای که به آن اشاره رفت استقبالی است که خیلی زود از کتاب کافی در محافل علمی شیعه به عمل آمد. از نجاشی و شیخ طوسی گرفته تا بعدها علی بن طاووس و شهید ثانی و مجلسی‌های پدر و پسر و... .

تقدیر علمای شیعه از کلینی
بسیاری دیگر از دانشمندان بنام شیعه تا به امروز قدر واقعی کار عظیم شیخ کلینی را باز شناخته و از آن به حق تقدیر کرده‌اند. حتی تاریخ نگار مهمی در اهل سنت همچون ابن اثیر، کلینی را مجدد تشیع در سال 300 هجری معرفی کرده، همان‌گونه که امامان باقر و رضا - علیهمالسلام - را مجددان سال‌های 100 و 200 برخوانده است. مهم‌ترین نتیجه این قدردانی‌ها برشمردن کتاب کافی به عنوان یکی از «کتب اربعه» حدیث شیعه است. درست است که اصطلاح «کتب اربعه» متأخر می‌نماید، چون ظاهرا نخستین‌بار در قرن دهم در آثار شهید ثانی و محقق اردبیلی ذکر شده است و حتی همزمان با این دو، شیخ بهایی در «وصول الاخیار» خویش کتاب امروزین گمشده شیخ صدوق «مدینة العلم» را کتاب چهارم این چهار کتاب آورده است، اما در نهایت اهل تشیع کتب اربعه را به عنوان اسّ و اساس مکتوب دین خود برشمرده‌اند.

امتیاز «کافی» نسبت به سایر کتب اربعه
آنچه قابل توجه است اینکه کافی کلینی یک فرق بنیادی با [من لایحضره] الفقیه و تهذیب و استبصار شیخ طوسی دارد و آن این است که برخلاف این سه کتاب که فقط شامل احادیث فقهی هستند، کافی علاوه بر قسمت فروع [فقه] بخش عظیمی را به اصول اختصاص داده، یعنی پایه‌های ایمانی و معنوی تشیع و همین موضوع باعث شده که در میان این چهار کتاب، کافی کلینی بدون تردید مهم‌ترین کتاب محسوب می‌شود. نتیجه برشمردن کافی به عنوان یکی از کتب اربعه ماندگاری تعالیم ایمانی و عرفانی و باطنی در میان جمع کثیری از مومنان شیعه است و نگهداری این دین از تبدیل شدن به یک مذهب فقاهتی صرف و تنزل آن به مجموعه‌ای از عقاید فقهی و اصول حقوقی. این نکته نمودار درخشانی است از هوشمندی تاریخی و معنوی حافظان واقعی دین امامان شیعه.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...