مردی شاهد ویرانه‌ها | آرمان ملی


وجه مشترک پانزده داستان مجموعه‌ «کاپیتان و دوشنبه» نوشته‌ سمیه کاظمی‌حسنوند ضرباهنگ تند و روایت خطی از بی‌اعتمادی و قساوتی است که در تاروپود زندگی‌ شخصیت‌ها تنیده شده است. گویی آدم‌ها برای رسیدن به آنچه می‌خواهند به زمانی کم و قساوتی بسیار نیازمندند. روایت‌ها اغلب با دیالوگی کوتاه شروع می‌شوند و این سرآغازی است برای قدم‌گذاشتن در دنیای وهم‌آلود و تیره‌ آدم‌ها. شخصیت‌ها در این مجموعه‌داستان یا زخم‌خورده‌اند و یا زخم‌زننده. زخم‌خورده‌اند از باورهای کهنه‌ و از پلشتی‌های ذهن و روح آدمی و گاه زخم‌زننده‌اند به سبب بدبینی و فروپاشی روانی‌ای که زاده‌ فقر و جور و ستم است. این اما به‌معنای رویارویی مخاطب با مجموعه‌ای تلخ نیست؛ چرا‌که نویسنده کوشیده تا با تلفیق فضای شهری و روستایی و نیز آمیختگی گذشته‌های دور و نزدیک با زندگی امروز، گستره‌ دنیای داستانی خود را وسعت ببخشد.

کاپیتان و دوشنبه سمیه کاظمی‌حسنوند

در داستان «ماه‌منیر»، نویسنده از همان ابتدا با جمله‌ «اندرونی به‌هم‌ ریخته بود.» مخاطب را وارد اقامتگاهی قجری کرده و پرده از عقاید و باورهای خرافی پادشاهی برمی‌دارد که ناگفته پیداست زمامداری او چه بر حال‌وروز مردم نگون‌بخت خواهد آورد. گلین‌خانم، یکی از همسران شاه، سال‌هاست که مجبور به زندگی در گوشه‌ پرت اندرونی است. شاه به سعد و نحس سیارات و ثوابت و کواکب معتقد است و به نحوست ماه‌گرفتگی مثل آفتاب میان‌روز ایمان دارد، از همین روست که پس از برداشتن روبنده‌ توری گلین و دیدن ماه‌گرفتگی گوشه‌ لب او، خشکش می‌زند و مثل مجسمه‌ای سنگی تا صبح علی‌الطلوع روی صندلی می‌نشیند و زل می‌زند به گوشه‌ی اتاق. پیش از ترک اتاق اما عروس خود را روی چکمه‌های سیاه و بلند داماد می‌اندازد و او را به بارگاه مطهر آفتاب خراسان سوگند می‌دهد که چشم‌پوشی کند! و پادشاه به‌ حرمت پدر گلین که از صاحب‌منصبان مورد احترام است، درعوض تراشیدن پوست صورت عروس با تیغه‌ی چاقو، دستور فراهم‌کردن اتاقی برای او در گوشه‌ اندرونی را می‌دهد. حالا گلین، همچون سال‌های گذشته، از پشت در، گوش به پچ‌پچه‌ها و نجواهایی دارد که جملات آغازین داستان را شکل می‌بخشند، غافل از آنکه اتفاقات پشت این در رقم‌زننده‌ سرنوشت او خواهند شد. اتفاقی که سرآغازش تولد نوزاد تازه‌متولدشده‌ شاه با ماه‌گرفتگی کوچکی بر پیشانی است و پایانش مهاجرت شبانه‌‌ گلین با نوزاد چندساعته و اقامت مادام‌العمر آنها در عمارت ییلاقی است. هیولایی به نام خرافات که نکبت آن بیش از آنکه گریبان‌گیر سلطنت باشد، بر روان مادر دورمانده از فرزند و همسر تنهامانده‌ شاه خنج می‌کشد.

در داستان «دسته‌ پامچال‌های وحشی» نیز، نویسنده راوی عشق عجیب‌وغریبی در بستر جنگ است. گفت‌وگو با یکی از مشتریان و شنیدن این عبارت که «آدمی وحشی‌ترین موجود روی زمین است»، عکاس میانسال را غرق در خاطرات گذشته‌ می‌کند. او که بیست‌وپنج‌سالگی‌اش مصادف با جنگی خانمان‌سوز بوده، از طرف مجله‌ای مامور به عکاسی از ویرانه‌های جنگ می‌شود. در یکی از سفرها، هنگام اقامت در ساختمانی نیمه‌مخروبه، چشم عکاس جوان به تصویر زنی زیبا با موهای خرمایی روشن و چشم‌های براق می‌افتد که یقه‌ توری پیراهن سبز تیره‌اش گردن بلندش را خوش‌تراش‌تر جلوه‌ داده. تنهایی در شهری ویران شده، وجود دسته‌های پامچال تازه‌‌شکفته و انتظار رسیدن بهار که چیزی به آمدنش نمانده، عکاس را به تصویر زن علاقه‌مند می‌کند. زن احتمالا نمادی است از زیبایی و‌ امید به زندگی. امیدی که جز ته‌مانده‌ایی از آن، در ذهن و دل مردی که شاهد ویرانه‌هاست، باقی نمانده ‌است. این تصویر اما پس از حمله‌ مردان مسلح به عکاس و شکستن دوربین او تیرباران می‌شود؛ در میانه‌‌ میدان و در لابه‌لای خنده‌ها و لودگی‌های مهاجمانی که خود زخم‌خورده‌ جنگ و سیاسیونی‌اند که به آنها جز ابزاری در جهت رسیدن به خواسته‌های خود نمی‌نگرند. و مرد در تمامی این لحظات که تکیه‌داده به دیوار یک خرابه‌‌ با دهانی خون‌آلود ناظر ماجراست، چاره‌ای جز بستن چشم‌هایش ندارد؛ گویی نمی‌خواهد شاهد از بین‌رفتن این‌ اندک زیبایی و این کورسوی امید با چشم‌های خود باشد.

از دیگر ویژگی‌های این مجموعه می‌توان به ایجاز داستان‌های آن اشاره کرد. این ایجاز البته گاه ضربه‌زننده و مانع شکل‌گیری روابط علی‌ معلولی حوادث شده، از جمله در داستان «فانوس و نیمه‌شب»؛ گرچه فضای جنوبی داستان و باورهای کهن مردم این منطقه در ابتدا علت اصلی جذب مخاطب است، اما پیرنگ ضعیف و توصیفات کلی مرکزی‌ترین اتفاق داستان (صحنه‌ پاروزدن)، در پایان، خواننده را در برهوت سردرگمی رها می‌سازد، بی‌اینکه خوانش داستان برای مخاطب، دستاوردی جز چند تصویر کلی و چند دیالوگ سطحی داشته باشد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...