مجموعه چهارجلدی گزیده نقدهای فیلم‌های سینمای ایران به‌قلم «عزیزاله حاجی مشهدی» در کتابفروشی خانه کتاب گرگان رونمایی شد.

به گزارش ایبنا، «عزیز اله حاجی مشهدی» منتقد فیلم و مدرس سینما درباره چگونگی گردآوری و انتشار مجدد این نقدها گفت: نقد فیلم‌هایی که در این مجموعه گرد آمده است، بازیابی تمامی نقدهای چاپ شده من طی چهار دهه گذشته است که خوشبختانه نمونه‌ای از آن‌ها را در اختیار داشته‌ام.

وی افزود: با گذشت چندین سال از چاپ این مقالات در مجله‌ها و روزنامه‌های مختلف، با حروفچینی دوباره و همگون‌سازی شیوه نگارش نوشته‌ها، بی‌آنکه هیچ تغییری در متن نوشتارها و محتوای آنها داده شود، منتشر شده و تصویری به نسبت گویا از فیلم‌های تولید شده در چهار دهه از سینمای ایران ارائه شده است.

حاجی مشهدی با اشاره به اینکه این مجموعه در چهار جلد به ترتیب شامل نقدهای واردشده بر فیلم‌های سینمای ایران از دهه شصت تا دهه هشتاد است که به همت «آفاق تراشه دانش» منتشر شده است، افزود: نمونه‌هایی از نقد فیلم‌هایی که به برخی آثار شاخص پیش از انقلاب نیز مربوط می‌شد، به انگیزه نمایش همگانی آن‌ها در قالب برنامه‌های گروه هنر و تجربه یا نمایش در خانه سینما و برخی فرهنگسراها و مانند این‌ها نیز در همین مجموعه گنجانده شده است.

این مدرس سینما ضمن اشاره به شرایط بسیار دشوار و نامساعد چاپ، به‌ویژه بازار پخش و توزیع آثار فرهنگی و هنری در شرایط دشوار اقتصادی کشور و نبود پشتیبانان مالی و یا حامیان فرهنگی برای چاپ این گونه آثار، اظهار کرد: در کنار حمایت از جریان تولید فیلم، باید به ادبیات سینمایی و مباحث آکادمیک و جنبه‌های نظری سینما نیز توجه شود.

وی تصریح کرد: این پشتیبانی‌ها حتی اگر به گونه غیرمستقیم با خرید تعداد قابل توجهی از کتاب‌های چاپ شده یک نویسنده و مولف، از سوی برخی مراکز و سازمان‌های شناخته شده یا حتی از طرف برخی از دفاتر خصوصی تولید و پخش فیلم‌های سینمایی و مستند نیز صورت گیرد، می‌تواند به غنای ادبیات سینمایی کشور منجر شود و در مجموع به رشد و تعالی سینمای ملی کند شایانی کند.

حاجی مشهدی درباره جامعه مخاطب این مجموعه هم اظهار کرد: انتشار چنین نمونه‌هایی برای دانشجویان رشته‌های مختلف سینمایی؛ به ویژه در جریان پژوهش و نگارش پایان نامه‌های دانشگاهی و همچنین برای بسیاری از علاقه مندان به سینمای ایران که بخواهند تصویر دقیق‌تر و روشن‌تر از وضعیت کیفی فیلم‌های تولید شده درچند دهه گذشته به دست آورند، فرصت مناسبی فراهم می‌کند.

این مدرس دانشگاه در خاتمه، گفت: جلد پنجم این مجموعه، به گزیده نقدهای وارده بر فیلم‌های سینمای جهان که طی سال‌های گذشته در صفحات سینمایی برخی از مجله‌ها و روزنامه چاپ شده بود، برای انتشار، حروفچینی و صفحه آرایی شده که به زودی روانه بازار نشر خواهد شد. همچنین ششمین کتاب از این مجموعه با عنوان گزیده یادداشت‌ها و نوشتارهای سینمایی و تلویزیونی و برخی گفت‌وگوها تنظیم شده است که امیدوارم منتشر شود.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...