مسیح مهاجری مجموعه مقالات خود در دفاع از هاشمی رفسنجانی را به همت انتشارات روزنامه متبوع خود به چاپ رساند.

به گزارش کتاب‌نیوز "درخشش زیر تیغ تخریب" شامل 15 سرمقاله با عناوین: کژ راهه!، فرهنگ تخریب!، سخنی با نیروهای انقلاب، با سرمایه‌های ملی‌، اعتراف می‌کنیم، تروریسم انتخاباتی، هاشمی، خاکریز اول، حضور هوشیارانه، این، کدام اسلام است، عصبانی نباشید!، رکن فراموش شده، حدیث مکرر مظلومیت، فاعتبروا یا اولی الابصار!، 10 نکته درباره نامه امام و درخشش زیر تیغ تخریب است.

پشت جلد این کتاب آمده است: «در این کتاب نویسنده به هیچ‌وجه در صدد مطلق دانستن هیچکس برنیامده و شیوه تقسیم مسایل به سیاه و سفید را پیشه نکرده است. در عین حال، پرده‌برداری از چهره تزویر، تشریح سوء‌استفاده‌هایی که از اصولگرایی و به کار بردن این عنوان علیه کسی که تمام عمر خود را برای پا گرفتن و تحکیم اصول‌گرایی صرف کرده، پنهان ساختن اهداف انحرافی پشت ابزارهای مقدسی همچون ریش و تسبیح و سجاده و تقدس و هشدار نسبت به تبدیل شدن این شیوه‌ها به یک فرهنگ رایج در جامعه‌اسلامی و انقلابی ایران و مخاطراتی که از این رهگذر در کمین ایران و اسلام و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است، از ویژگی‌های مقالات این کتاب هستند.»

به گزارش ایبنا، چاپ اول این کتاب با120صفحه، شمارگان2000 نسخه و قیمت ده هزار ریال منتشر شده است.

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...