دست بالای مقاومت در برابر اشغالگران | الف


یکی از وقایع مهم در تاریخ معاصر خاورمیانه، وقوع جنگ 33 روزه و ناکامی اسرائیل در تحقق اهداف اعلامی‏اش بود که به شکست اسرائیل از حزب الله ترجمه شد. آنچه در نگاه همگان مورد توجه قرار گرفت نمایش قدرت حزب الله در به کارگیری تسلیحات ضد زره و متوقف کردن هجوم تانکهای اسرائیلی، تداوم شلیک موشک از زیرزمین و هدف‏گیری کشتی جنگی فوق پیشرفته اسرائیل به رغم بمباران شدید مناطق شیعه نشین بیروت بود. تلفات نیروهای رزمی اسرائیل دستکم دو برابر رزمندگان حزب الله بود و حزب الله در این جنگ با سربلندی بیرون آمد. بله وقتی آخر جنگ با عقب نشینی خفت بار اسرائیل همراه شد همه تصور می‌کنند که کل این 33 روز اوضاع بر همین منوال بوده است. اما واقعیت چنین نیست!

پشت صحنه سیاسی جنگ ۳۳ روزه» [صفحات مجهوله من حرب تموز ۲۰۰۶] علی حسن خلیل

شروع جنگ با تلاش حزب الله برای گروگان گیری از سربازان اسرائیل برای کاهش فشار حملات اسرائیل روی غزه شروع شد. بعدها خود سیدحسن نصرالله نیز اعلام کرد که اگر می‏‌دانستیم این گروگان‏گیری به چنین جنگی و چنین حجمی از خرابی در بیروت منتهی می‌‏شود اقدام به این کار نمی‌‏کردیم. لذا طبیعی بود که با شروع بحران و اعلام جنگ توسط اسرائیل، بخشی از نیروهای سیاسی مخالف حزب الله که تحت عنوان 14 مارس هماهنگ می‌‏شوند شروع به ملامت حزب الله کردند و فشارهای سیاسی در جهت تمکین حزب الله به درخواست‌های گستاخانه اسرائیل نمودند. آنها ملامتگرانه سید حسن نصرالله مسئول خرابی‌ها و از دست رفتن جانهای لبنانیهایی معرفی می‏‌کردند که به تبع اقدام حزب الله شروع شد. به همین دلیل به موازات جنگ نظامی در صحنه میدان، در صحنه سیاسی تعارض شدید سیاسی بالا گرفت.

در یک سمت نخست وزیر وقت فواد سینیوره قرار داشت که به دیدگاه های جریان 14 مارس گرایش داشت و انتظار داشت با اجابت درخواستهای اسرائیل و وساطت آمریکا و غرب بتوان حمله اسرائیل را متوقف کرد. در سمت دیگر حزب الله قرار داشت که پذیرش درخواست‌های اسرائیل از جمله آزادی بی قید و شرط دو سرباز خود، خلع سلاح حزب الله، ایجاد منطقه حائل و حضور نیروهای بین‏‌المللی را طلب می‏‌کرد.

در عرصه سیاسی نبیه بری که ریاست مجلس را بر عهده داشت دیدگاهی اتخاذ کرد که لزوما با دیدگاه حزب الله یکی نبود ولی در مقابل دیدگاه 14 مارس قرار داشت. او معتقد بود در مقابل یک تهاجم خارجی (به هر علت درست یا نادرست) باید انسجام داخلی را حفظ کرد و یکپارچه از مقاومت در برابر تهاجم دفاع کرد و تنها یک صدای مقتدر از نظام سیاسی لبنان به خارج و نهادهای بین المللی ارسال شود. این موضع‏گیری چنان برای جریان حزب الله قابل قبول و منطقی به نظر می‌‏رسد که در یک نوبت شخص پیام‏رسان سیدحسن نصرالله به وی گفت که هر موضعی شما اتخاذ کنید حزب الله هم آن را می‌‏پذیرد.

به تدریج این رابطه تشدید شد و شخص پیام رسان سید‌حسن نصرالله تحولات میدانی را به اطلاع نبیه بری می‌‏رساند تا وی بتواند در اتخاذ مواضع خود درست‏‌تر تصمیم بگیرد. در شروع کار سید حسن نصرالله این پیام را می‌رساند که حزب الله در برابر اسرائیل دست بسته نیست اما هرچه جلوتر می‌رفت و موفقیتهای رزمندگان حزب الله بیشتر می‌شد پیامهای امیدبخش بیشتری می‌فرستاد و یادآور می‌شد که هر چه جلوتر می‌روند دست آنها پرتر شده و موضع برتری در جنگ پیدا کرده اند.

در طول جنگ نمایندگان غرب نظیر سفیر آمریکا، خود وزیر خارجه آمریکا، معاون وزیرخارجه آمریکا، سفیر فرانسه، نمایندگان سازمان ملل و اتحادیه عرب به رایزنی با شخصیتهای مختلف لبنانی می‌پرداختند و تلاش می‌کردند نظرات شخصیت‌های گوناگون را دریابند و میزان انسجام سیاسی داخل لبنان را تخمین زنند.

نکته جالب توجه روزهای پایانی جنگ بود که اسرائیل تقریبا در عرصه میدان ناکام مانده بود اما نمایندگان کشورهای غربی تلاش می‌کردند در قطعنامه سازمان ملل برای توقف جنگ مطالبات اسرائیل پیش از شروع جنگ را در قطعنامه نهایی بگنجانند. در مورد تک تک بندهای آن میان نبیه بری و نخست وزیر چالشهای زیادی برقرار بود. کتاب «پشت صحنه سیاسی جنگ ۳۳ روزه» [صفحات مجهوله من حرب تموز ۲۰۰۶] به زیبایی پویایی عرصه سیاست در قبال یک تحول سیاسی بیرونی (تهاجم نظامی یک کشور همسایه) را تصویر می‌کند و نشان می‌دهد شکاف سیاسی چگونه می‌تواند کار را برای تصمیم گیران دشوار کند و چطور روزنه‌هایی برای اعمال فشار خارجی فراهم می‌کند. به باور اینجانب خواندن این کتاب برای همه علاقه مندان به عرصه سیاست به طور عام و سیاست در خاورمیانه جالب، ارزشمند و قابل توصیه است. ترجمه و چاپ کتاب هم از کیفیت بسیار خوبی برخوردار است. از مترجم بابت ترجمه این اثر گرانسنگ و کم نظیر به شخصه کمال تشکر را دارم.

[کتاب «پشت صحنه سیاسی جنگ ۳۳ روزه: خاطرات معاون سیاسی نبیه بری: علی حسن خلیل»؛ با ترجمه وحید خضاب و توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...